تاریخ انتشار :
۱۳۹۸/۱۲/۱۲
حجتالاسلاموالمسلمین عباس نصیریفرد استاد حوزه و دانشگاه، عضو کمیسیون سبک زندگی اسلامی شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس مجمع تبیین و ترویج تمدن نوین اسلامی، درباره ماموریت حوزههای علمیه در آینده و بایستههای تحقق تمدن اسلامی گفت: مأموریت اصلی حوزههای علمیه، تمدنسازی نوین اسلامی ...
اختصاصی دبیرخانه شورای عالی حوزه علمیه خراسان:
حجتالاسلاموالمسلمین عباس نصیریفرد استاد حوزه و دانشگاه، عضو کمیسیون سبک زندگی اسلامی شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس مجمع تبیین و ترویج تمدن نوین اسلامی است. با ایشان درباره ماموریت حوزههای علمیه در آینده و بایستههای تحقق تمدن اسلامی گفتوگو کردهایم که از منظرتان خواهد گذشت:
نظر شما پیرامون مهمترین نقش و مأموریت حوزههای علمیه در این عصر و زمان چیست؟
انقلاب اسلامی که دستاورد دوازده قرن مجاهده علمی و عملی علمای شیعه است، فرصتی بیبدیل را فراروی روحانیت و حوزههای علمیه گذاشته است. روی دیگر این فرصت، مأموریت خطیری است که حوزههای علمیه بهمثابه نهاد متولی فرهنگ و معرفت اسلامی بر عهدهدارد. روحانیت و حوزههای علمیه مسئولیت دارند که آموزههای قرآن و اهلبیت(علیهمالسلام) را در ترازی متناسب با نظام مقدس جمهوری اسلامی استنباط، تبیین و ترویج کنند. حوزه در تاریخ کشورمان، همواره بهعنوان متولی اصلی هدایت دینی در جامعه بهحساب میآید؛ بهعبارتدیگر مرجع رسمی تبیین ارزشها و تثبیت باورهای دینی و استنباط و افتای احکام عملی روحانیت نیز پس از قرنهای طلوع خورشید اسلام، بوده و خواهد بود؛ چنانکه در پرتو پرسشهای اعتقادی و نیز گفتوشنودهای مذهبی میان ادیان، همواره دیدگاه جامعه به حوزه و روحانیت معطوف گردیده است. اکنون روحانیت در پرتو همان محوریت دینی خویش توانسته است انبوه مردم دینخواه را به دنبال خود گسیل دارد و بالاخره هدایت و اجرای یک انقلاب مبتنی بر دین را بر عهده بگیرد. رهبران جامعه و حکومت اسلامی باید از متخصصان در دین باشند و حوزه علمیه و روحانیت مظهر این امر هستند. در این رابطه شهید مطهری میگوید: بدیهی است افرادی میتوانند عهدهدار چنین رهبری شوند که در متن فرهنگ اسلامی پرورش یافته و با قرآن، سنت، فقه و معارف اسلامی آشنایی کامل داشته باشند و ازاینرو تنها روحانیت است که میتواند نهضت اسلامی را رهبری نماید. ایشان در جای دیگری مینویسد: اگر این پرچمداری از دست روحانیت گرفته شود و به دست به اصطلاح روشنفکر بیفتد، یک قرن که هیچ، یک نسل که بگذرد، اسلام به کلی مسخ میشود.
در همین راستا یکی از رسالتهای عظیم حوزههای علمیه در حفظ دین و مقابله با انحرافات بوده است که خود مهمترین برنامه در امور فرهنگسازی است، زیرا حفظ فرهنگ دینی از هرگونه گزندی و ارائه درست آن، خود یک نوع فرهنگسازی است. امام امت دراینباره فرمودند: تردیدی نیست که حوزههای علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع، مهمترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجرویها بودهاند.
نظر شما پیرامون ضرورت پرورش نیروهای کارآمد در حوزههای علمیه چیست؟
یکی از رسالتهای حوزههای علمیه پروش نیروهای کارآمد و ظرفیتسازی متناسب با رسالت حوزه در تحقق دولت اسلامی است. به دیگر سخن با تحقق نظام اسلامی دیگر تفکر جدایی حوزه از حکومت معنا ندارد؛ بلکه حکومت اسلامی میوه تلاش فقهای عظام در طول تاریخ خونبار حوزههای علمیه میباشد و لذا حوزه علمیه باید خود را متکفل اصلی سرپرستی نظام اسلامی بداند و در این راستا تنها نباید به حوزه مفهومسازی و حتی فرهنگسازی بسنده کند؛ بلکه باید متناسب با رسالتها و نقشههای مختلفی که حوزه و حوزویان میتوانند در هدایت نظام اسلامی داشته باشند، ظرفیتسازی و پرورش نیروهای متناسب را در دستور کار خود قرار دهد.
حوزه در سه عرصه فعالیت و کارکرد دارد: آموزشی، پژوهشی و تبلیغی. اگرچه ما در حوزه هنوز هم نیاز به تغییرات و تحولات جدی برای بهسازی و ارتقای نظامی آموزشی داریم و همچنین در عرصه پژوهش حوزه نیازمند مدیریت محتوایی مراکز پژوهشی و نیز ساماندهی تعدد مراکز پژوهشی است، اما بااینحال در عرصه پژوهش و آموزش حوزههای علمیه خوب درخشیدند. لکن در بخش تبلیغی با توجه به نیازهای داخل و خارج کشور، حوزه خیلی موفق نبوده است؛ حوزه باید کارکرد تبلیغی خود را قویتر کند. امروزه حوزه نیازمند روشهای نوین تبلیغی است. به همین جهت حوزه قابلیتهای لازم برای عرض اندام در عرصه بینالمللی و نیازهای داخل کشور را ندارد و عمده مشکل مبلغین در عرصه تبلیغ مخاطبشناسی و نیازشناسی آنهاست.
حوزه نیاز دارد ساختارهای خود را نوسازی کند، با توجه به رویکرد بینالمللی که حوزههای علمیه بهویژه در این چند دهه داشته و همچنین انتظاراتی که از عرصه بینالملل و داخل کشور و از نیازهای نظام متوجه حوزه بوده، اقتضا میکند که ساختارهای سازمانی و برنامهریزی حوزه متناسب با چنین نیازهایی تنظیم شود. با توجه به مأموریتهایی که از حوزه انتظار میرود، هنوز ما به لحاظ ساختاری و سازمانی از سیالیت و قابلیتهایی که برای چنین مأموریتهایی هست، برخوردار نیستیم. تبیین معارف دینی و ارائه خدمات در عرصههای مورد نیاز جامعه از دیگر کارهای حوزه است که بعد از انقلاب همه زمینهها را فراگرفت و توقعات جهانی ایجاد کرد.
نقش حوزههای علمیه در تمدنسازی نوین اسلامی چیست؟
اولین و مهمترین رسالت حوزههای علمیه بهعنوان اتاق فکر نظام اسلامی، تبیین نظری و کارآمد چارچوبها، اهداف و الگوهای ناظر به تحقق تمدن اسلامی است؛ تا براساس آن جریان دین در تمام عرصهها و سطوح جاری گردد. سرپرستی، هدایت و تکامل تمدن اسلامی، میبایست در چهارچوب مبانی و اهداف دین صورت گیرد. سه دهه ابتدای انقلاب کارکرد حوزه علمیه، دفاع از مبانی فکری و انقلاب بود و مرحله کنونی، پاسخگویی به نیازهای فکری نظام در عرصه نظامسازی تمدنی است.
حوزه بهعنوان خاستگاه معارف دینی که هسته اصلی تمدن اسلامی را تشکیل میدهد، نقش اساسی در پویایی و بالندگی تمدن اسلامی دارد و در زمینه پرورش انسان نیز نقش محوری و مهمی در تربیت انسانهای متعهد، کارآمد و تأثیرگذار در تمدن اسلامی دارا میباشد. سرپرستی، هدایت و تکامل تمدن اسلامی، میبایست در چارچوب مبانی و اهداف دین صورت گیرد که بر این اساس، تحقق تمدن اسلامی نیازمند یک منظومه معرفتی است که در هسته آن معارف اسلامی قرار دارد. بر همین اساس حوزه علمیه میتواند نقشهای مهمی در زمینه تمدنسازی داشته باشد.
تمدن مطلوب از نظر ما، رشد و توسعه همهجانبه حیات جمعی انسانی است. یک جامعه متمدن باید از عدالت، اخلاق و رفاه برخوردار باشد. در تمدن دینی و اسلامی علاوه بر عناصر یادشده، حضور معنویت، خداپرستی و تحقق ارزشهای الهی ضروری است و این کار فقط از حوزه علمیه ساخته است. واقعاً در حوزههای علمیه که از سرچشمه اهلبیت(ع) معارف دینی را دریافت میکنند، از نظر استعداد، توانایی و مایههای دانشی، سرمایههای علمی بینهایتی وجود دارد.
امروزه مکاتب مختلف در پاسخگویی به نیازهای خرد و کلان با یکدیگر رقابت میکنند. هر تمدن در سایه مکتب ارزشی خود، باید به نیازهای معرفتی، قانونی و فرهنگی مردم پاسخ دهد تا از این طریق کارآمدی خود را در رفع نیازهای زندگی نشان دهد. در واقع هر مکتبی که بتواند به این نیازها بهتر پاسخ دهد، میتواند برای تمام بشر تمدنسازی کند. دنیای امروز دنیای رقابت است. درباره هر نیازی در زندگی، محصولات متعدد و متنوعی در بازار تمدنها با اسمها و برندهای مختلف هست و همگی ادعای مدیریت زندگی بشر را دارند؛ اما کدامیک بهتر میتواند زندگی بشر را مدیریت کند؟ و کدامیک کارآمدی بیشتری در زندگی بشر دارد؟ لازمه رقابت در فضای تمدنها و بهدستگرفتن جریان مدیریت زندگی بشر، براساس آرمانها و ارزشهای یک مکتب خاص تمدنسازی است؛ لذا نقشی که حوزههای علمیه میتوانند در این امر داشته باشند، نقشی غیرقابلانکار است. یکی از چالشهای اساسی ما در راه تمدن اسلامی، وضعیت علوم انسانی است. بدون بازسازی علوم انسانی و متناسب کردن آن با جامعه اسلامی، نمیتوان امید آفریدن تمدنی اسلامی را داشت. یکی از مهمترین وظایف حوزه بازسازی علوم انسانی است. در حقیقت یکی از حلقات مهم این زنجیره تمدنسازی، تولید علوم انسانی بومی و اسلامی است که در واقع یکی از ارکان حیاتی و مهم یک تمدن اسلامی محسوب میشود. یکی از ابعاد مهم تحول در حرکت حوزههای علمیه نیز همین مسئله علوم انسانی است. اگر بخواهیم شاهد ایجاد این تحولات در حوزه علوم انسانی باشیم، باید به همان حوزه سنتی سابق پایبند باشیم؛ همان حوزهای که امام خمینی و علامه طباطبایی(رحمتاللهعلیهما) و... را تحویل جامعه داده است. بهترین دلیل کارآمدی روش سنتی حوزه، تجربه است.
همانطور که رهبر معظم انقلاب در سفر قم فرمودند دغدغه اصلی ایشان پیرامون تحول در حوزه، حوزویسازی حوزه است. به این معنی که حوزهها قدر سرمایههای خویش را بدانند و براساس همان خود را با نیازهای روز جامعه تطبیق دهند؛ اما این تطبیقدهی بههیچوجه به معنای دانشگاهیسازی حوزه و یا دست کشیدن حوزه از داشتههای ارزشمند خود نیست؛ بلکه مقصود از تحول، استفاده کردن از آن منابع غنی به همراه عنصر اجتهاد است. به همین دلیل ایشان بر تحصیل رشتههای فلسفه و تفسیر قرآن در کنار فقه تأکید داشتند و تذکر دادند که امروز فضای فکری بهگونهای است که نمیتوان بدون فلسفه به شبهات پاسخ داد.
درهرحال، حرکتی که امروزه بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز حوزههای علمیه است، تحولی است که باید علاوه بر گسترههای قدیم علوم حوزوی، وارد فضاهای جدیدی همچون علوم انسانی نیز شود که امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.
همچنین یکی دیگر از مأموریتهای حوزه علمیه، تأمین علوم و فنون مورد نیاز برای ایجاد تمدن و دیگری بسط خردورزی در همه حوزههای حیات بشری است. امروز تحقیقات و پژوهشهای حوزههای علمیه باید به سمت تمدنسازی جهت داده شوند. بسیاری از پژوهشهای حوزویای که انجام میشود و بهصورت مجله و یا کتاب منتشر میشود، برای پاسخ به نیازهای کشور و حل معضلات جامعه ما نیست، بلکه بیشتر برای بالارفتن اعتبار علمی نویسنده است. بهسختی میتوان گفت مواد درسی، کتب درسی، نحوه و کیفیت تحقیقات ما، پایاننامههایی که نوشته میشود و سازمان حاکم بر آنها به سمت تمدنسازی است. البته کوششهای صادقانه بسیاری برای نیل به این مقصود صورت میگیرد، اما متأسفانه جریان غالب و حاکم چنین نیست. و یا اینکه از مهمترین الزامات تحقق یافتن تمدن اسلامی، داشتن نظام تعلیم و تربیت اسلامی کارآمد است. بالاخره بدون رشد و تعالی اخلاقی، قانونگرایی، سلامت اداری و نظم و انضباط آفریدن یک جامعه مطلوب اسلامی چیزی بیش از یک رؤیا نمیتواند باشد و سوگمندانه وضع جامعه ما نسبت به امور یادشده اسفناک است. محور دیگری که حوزه علمیه باید در آن ورود داشته باشد، توجه به مطالعات میانرشتهای اسلامی و علوم انسانی است که از عرصههای مهم جهت پشتیبانی نظام و اسلامیسازی علوم است.
نقش اصلی حوزههای علمیه در تمدنسازی نوین اسلامی، مفهومسازی، تدوین و تولید لایه اول براساس منابع دین میباشد. بر این اساس تمام علوم حوزوی اعم از فقه، کلام، اخلاق و علوم دیگر حوزوی باید ارتقای ظرفیت پیدا کنند؛ بهگونهای که بتوانند تمام ابعاد و مسائل تمدن اسلامی، اعم از نرمافزارها و سختافزارهای تمدنی را لحاظ کرده و براساس فقه جامع دین، طرحی جامع را برای اداره نظام ارائه دهند.
در حوزههای علمیه، پیریزی حکمت تمدنی، اخلاق تمدنی و فقه تمدنی و در یک کلمه دستیابی به فقه جامع دین، ضروری است. فقه جامع دین، افزون بر فقه فردی که ناظر بر احکام رفتار افراد است، مشتمل بر فقه اجتماعی و بالاتر از آن، فقه تمدنی در سه سطح «خرد، کلان و توسعه» خواهد بود. پر واضح است که اکتفا به فقه فردی و یا حداقل فقه خرد اجتماعی در مهندسی تمدن اسلامی و تنظیم وظایف نظام اسلامی براساس فقه موجود، قدرت معماری دولت اسلامی را از مسئولان نظام اسلامی سلب میکند و حکومت اسلامی از سطح رهبری حوادث و ساخت تمدن اسلامی به سطح واکنش در برابر حوادث تنزل پیدا میکند.
کد خبر: 2689
ثبت دیدگاه
تلفن : | کد پستی: | رایانامه: |
051-32008497 | 9154656386 | shora@mailkh.com |
051-32008118 |