سال مهـار تـــورم، رشــد تولـید

۱۴۰۴/۰۲/۱۰
www.shorakh.com
دومیــــن حــــــوزه علمیـــــــه جهـــــــان تشیـــٌــــع

تاریخ انتشار :

۱۳۹۹/۰۲/۰۷

حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدرضا زائری: حوزه نیاز به روزآمدی و فهم زبان و ادبیات مخاطب جدید دارد و باید برای ضرورت‌ها و نیازهای جدید این مخاطب ...

حجت الاسلام و المسلمین زائری: نظام آموزشی حوزه باید به سمتی برود که پرورش طلاب، منجر به تفاهم بهتری با مخاطب امروز شود. 

مصاحبه اختصاصی دبیرخانه شورای عالی حوزه علمیه خراسان.

 

نظام حوزه های علمیه ما با وجود پیشینه غنی، توانمندی و قابلیت های بسیاری که دارد نتوانسته خود را با شتاب بی‌نظیر تحولات علمی، اجتماعی و فرهنگی در جهان هماهنگ کند و پاسخگوی مخاطبان تحصیل‌کرده امروز باشد. در واقع حوزه‌های علمیه ما نیازمند روزآمدی و فهم زبان و ادبیات مخاطبان جدید است و باید متناسب با افق‌های پیش‌رو و پیشرفت‌های جدید حرکت کنند. در این زمینه با حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر محمدرضا زائری، از فعالین فرهنگی رسانه­ ای بنام حوزه و مدیرمسئول ماهنامه خیمه به گفتگو نشستیم. این استاد دانشگاه دارای تألیفات بسیاری در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی است.

* اگر موافق باشید گفتگو را با مروری بر وضعیت کنونی حوزه‌های علمیه در کشور و چالش‌های موجود شروع کنیم؟

** ما در طول سال‌های اخیر رویش‌ها، موفقیت‌ها و درخشش‌های قابل توجهی در نظام حوزوی داشتیم ولی معمولاً این توفیق‌ها موردی و غیرمنسجم بوده است؛ یعنی تبدیل به یک جریان نشده بلکه تشخیص یا توان فردی مدیر مدرسه علمیه یا رویکرد عده‌ای از مؤسسان آن بوده است. متأسفانه حوزه‌های علمیه وضعیتی را که شایسته مراکز دینی اسلامی است ندارند. حقیقت این است که طی دهه‌های اخیر دو موضوع مهم باعث شده که ما به سمت وضعیت فعلی برویم که وضعیت قابل دفاعی نیست. عامل نخست سرعت بی‌نظیر تحولات و شتاب استثنایی تغییرات اجتماعی، فرهنگی، تنوع مخاطب و شکاف نسلی، گفتمانی و مفاهمه‌ای بین حوزه و مخاطبان جدید است که باعث شده ما با وضعیت فعلی روبرو بشویم. شاید اگر ما 50 سال پیش می‌خواستیم با هم صحبت کنیم این حساسیت‌ها وجود نداشت. نه فضای اجتماعی و شبکه‌های اجتماعی وجود داشت و نه رشد عمومی تحصیلات آکادمیک در جامعه محسوس بود. اگر روحانی بالای منبر می‌رفت و به مناسبتی سخنرانی می‌کرد، به‌سختی می‌شد چند نفر تحصیل‌کرده پیدا کرد ولی حالا اکثر مردمی که در سخنرانی‌ها حضور دارند از تحصیلات آکادمیک برخوردارند. بااین‌حال ادبیات، علم و بیان بسیاری از روحانیان و مسائلی که بالای منبر بیان می‌کنند چندان تغییری نکرده؛ یعنی سرعت تغییر مخاطب خیلی بیشتر از سرعت تغییر روحانیان بوده است و روحانیان هم‌پای مخاطبان خود تغییر نکرده و به تناسب وضعیت موجود رشد ننموده‌اند. 50 یا 100 سال پیش، روحانی یک روستا یا شهر کوچک، باسوادترین فرد آن مکان محسوب می‌شد و مردم برای بسیاری از مسائل به وی مراجعه می‌کردند ولی الان با اینکه شرایط و روزگار تغییر کرده است ادبیات روحانیان ما رشد و تغییری نداشته است. در واقع میانگین سطح سواد و دانش و آگاهی و علم حوزه‌های علمیه در 50 سال پیش خیلی بالاتر از میانگین سواد عمومی بود؛ اما این فاصله روزبه‌روز کمتر شده و الان تقریباً نزدیک به هم هست. حوزه آن‌چنان از مخاطب عام بالاتر و برتر نمی‌تواند وارد شود.

حتی ادبیات رساله توضیح‌المسائل ما که فراگیرترین ارتباط عمومی فقاهت، حوزه‌های علمیه و مراجع با مردم است هنوز به همان سیاق 100 سال پیش است و چندان رشد و تغییری نکرده که قابل تأمل است.

نکته دومی که در این چند سال اتفاق افتاده این است که به دلیل یافتن نقش حاکمیتی روحانیت در کشور، به‌طور طبیعی ضرورت‌ها و توقعاتی نسبت به روحانیان ایجاد شده است. درحالی‌که حوزه علمیه‌ای که نقش حاکمیتی پیدا کرد، به‌طور طبیعی چالش‌هایی پیدا خواهد کرد و در بوته آزمون قرار خواهد گرفت؛ یعنی توان و قدرتش برای اجرای وعده‌ها و محقق کردن ادعاهایی که در طی قرن‌ها داشته در بوته آزمایش و محک قرار خواهد گرفت و محک زده خواهد شد. ما چون از زاویه تهدید به این قضیه نگاه نکردیم دچار چالش هستیم. البته مسائلی که در حال حاضر هست صاحب‌نظران و کارشناسان حوزوی و خود رهبر انقلاب تا نخبگان حوزه در سطوح مختلف بارها مطرح کرده‌اند اما به دلایلی در مقابل این مسائل برای تغییر مقاومت زیادی می‌شود و البته گاهی قابل‌درک هم هست و در یک جاهایی کسانی که مقاومت می‌کنند حق هم دارند.

*چرا؟

چون برخی از نهادهای نظام به دنبال دولتی کردن حوزه آمدند؛ در واقع به سمت سری‌دوزی طلبه و روحانی رفتند که در واقع فقط نقش‌های حاکمیتی داشته باشند. متأسفانه سطح سواد طلاب هم پایین آمده خوب این باعث حساسیت برخی از علما می‌شود. برخی از نهادها به سمتی رفتند که در برخی از دستگاه‌ها روحانی یا طلبه کارمند درست کنند و مدارسی تأسیس نمایند که این قبیل طلبه‌ها را پرورش دهد. گاهی مفهوم حوزه انقلابی هم تبیین نشد. این تلقی پیش آمد که حوزه انقلابی یعنی درگیر شدن، جنجال درست کردن و بی‌احترامی به برخی از بزرگان حوزوی. در مقابل هم از طرفی نیازهایی است که واقعاً تعارف ندارد، جمعیت زیاد شده و نیازهای جدید به وجود آمده است. دانشگاه‌ها، مراکز عمومی، پادگان‌ها، مجامع و مساجدی که تازه تأسیس شده‌اند نیاز به روحانی دارد.

*سطح آموزشی و پژوهشی حوزه‌های علمیه کشور را چطور ارزیابی می‌کنید؟

**متأسفانه امروز انتظاری که از دانشمندان و عالمان برجسته علوم اسلامی در حوزه‌های علمیه می‌رود، چندان پاسخی ندارد. درباره دلایل این مسئله چند نکته را باید عرض کنم. نکته اول اینکه متأسفانه رویکرد پرورشی حوزه‌های ما به شکل رویکرد تبلیغی نیست؛ یعنی طلبه از ابتدا قرار است که فقیه یا مرجع تقلید شود. نظام آموزشی حوزه‌های ما بر این هدف طراحی شده است. کارکردهای غیرفقاهتی و غیرمرجعیتی به‌درستی دیده نشده و کاربردی نیست. درحالی‌که ما به روحانی شاید در نقش‌هایی نیاز داشته باشیم که به هدف فقاهتی و مرجعیتی نیاز نباشد؛ یعنی قرار نیست همه مرجع شوند. شخصیت افراد و توانایی ذهنی، هوش، حافظه، نبوغ و فهم آن‌ها متفاوت است. ممکن است یک روحانی، نویسنده توانمندی باشد ولی خطیب خوبی نباشد. ممکن است خطیب توانمندی باشد ولی قلم خوبی نداشته باشد. برخلاف نظام آموزشی مسیحیت کاتولیک یا پروتستان که از ابتدا رویکرد تبلیغی جدی‌تری دارند، ما متأسفانه یک مقدار ضعف داریم.

نکته دوم جامعیت تحصیلی ماست که در آن یک مقدار ضعف وجود دارد. ما نگاه کامل و جامع قرآنی و روایی نداریم. نقش قرآن و روایات در این نظام تحصیلی بسیار ضعیف است. حتی در حفظ قرآن که پایین‌ترین و ابتدایی‌ترین مسئله است، برخلاف طلاب اهل سنت که با حفظ قرآن شروع می‌کنند، متأسفانه ضعف داریم؛ یعنی رویکرد ما قرآنی نیست. یک طلبه ممکن است حتی بعد از سال‌ها تحصیل فقیه بشود ولی از آیات قرآن کریم فقط آیات الاحکام را مطالعه کند. ممکن است طلبه‌ای در طول تحصیل فقط روایات ابواب فقهی مورد مراجعه‌ خود را ببیند ولی در طول تحصیل یک بار اصول کافی یا نهج‌البلاغه را نخوانده باشد و این مسئله خللی در نظام تحصیلی او ایجاد نمی‌کند. البته در نظام آموزشی جدید حوزه، برای اینکه این شکاف و جای خالی تا حدی پر شود، تلاش‌هایی شده است ولی اساس نظام آموزشی، متأسفانه دچار این مشکل هست.

نکته سوم اینکه نگاه‌ها غالباً شکلی است؛ یعنی به‌محض این‌که مثلاً صحبت می‌شود که ما فلان کتاب را که قدما به آن عادت داشتند، تغییر بدهیم یا فلان شیوه آموزشی را عوض بکنیم، بلافاصله حساسیت به وجود می‌آید. ما امروز در شیوه‌های آموزش و انتقال مفاهیم، ابداعات و تحولات بسیار جدی در عالم داریم. ولی هنوز شیوه‌های آموزشی ما شیوه‌های سنتی است که 200 یا 300 سال پیش طراحی شده و به‌محض اینکه کسی بخواهد در این عرصه‌ها نوآوری به وجود بیاورد حساسیت ایجاد می‌شود. چون نگاهمان شکلی است و فقط به فلان کتاب را در منطق، اصول یا فقه عادت داریم یا قبول داریم. درحالیکه اتفاقاً باید بازتر ببینیم و هدف ما مسلح شدن فکر طلبه به منطق و نظام تفکر منطقی است. ممکن است الان یک کتاب، شیوه یا سازوکار جدیدی برای این هدف وجود داشته باشد که بهتر از شیوه‌های سابق باشد. هدف ما در فقه توانمند شدن فکر طلبه است برای اینکه ضوابط و اصول استنباط فقهی را بیاموزد. ممکن است از یک کتاب جدیدی بهترین هدف محقق شود. ولی چون نگاهمان شکلی است و به آن کلیشه‌ها و قالب‌ها عادت داریم تا می‌گویند مثلاً فلان کتاب را می‌خواهیم عوض کنیم، موضع‌گیری می‌شود.

نکته چهارم اینکه مطالعات جنبی و آگاهی‌های عمومی مثل تاریخ و علوم اجتماعی در حوزه‌های علمیه ما ضعیف است و همین باعث می‌شود که طلبه‌ها به‌طور طبیعی وقتی در آن محیط خاص قرار می‌گیرند از مسائل عمومی و کلان، مخصوصاً مسائل مهمی مثل تاریخ یا به‌طور خاص در فضای خودمان ادبیات فارسی گاهی فاصله بگیرند و با مخاطب نتوانند ارتباط چندانی برقرار کنند.

نکته پنجم و بسیار مهم، ضعف فراگیر حوزه‌های علمیه در زمینه ادبیات عرب و متون کهن است. پایه‌ها و ریشه‌های ادبیات عرب ضعیف است. گاهی حتی استخفاف می‌شود به خاطر تلقی غلطی که برخی افراد فکر می‌کنند که چه نیازی است که مثل گذشته‌ها که طلبه‌ها این‌قدر وقت بگذارند برای مطول، مختصر، مغنی و... . در حالیکه اتفاقاً این تخصص باعث می‌شده که طرف زبان قرآن و روایات را بفهمد. ما الان فضایی داریم که طلبه ما شاید حتی با متون عربی دینی هم نتواند ارتباط برقرار کند.

*به نظر شما آینده مطلوب حوزه‌های علمیه باید چه شرایط و ویژگی‌هایی داشته باشد؟

** ما امیدمان به آینده حوزه علمیه زیاد است و چشم‌انداز را روشن می‌بینیم؛ اما باید هوشمندانه و واقع‌بینانه برای آینده براساس چند محور تدبیر کنیم. محور اول این‌که نظام آموزشی حوزه باید به سمتی برود که زمان تحصیلات حوزوی یک مقدار کوتاه‌تر شود؛ یعنی ناظر به نیاز و شرایط عینی یک مقدار این دوره طولانی تقلیل پیدا کند. بدون شک با تدابیر و برنامه‌ریزی‌های آموزشی و فن‌ها و شیوه‌های جدید می‌شود از این فرصت بهتر استفاده کرد.

هم روزهای تعطیل نظام آموزشی فعلی حوزه باید تقلیل پیدا کند، هم شیوه جذب و گزینش طلاب باید روزآمد شود و هم خود نظام آموزشی باید تغییر کند. مجموع این تدابیر می‌تواند به بهینه‌سازی شکل و شیوه تحصیل کمک کند.

واقعیت غیرقابل انکار این است که یک دانشجوی پزشکی پس از گذراندن 6 سال دوره عمومی پزشکی، حداقل دکتری است که می‌تواند به چند نفر بیمار در یک درمانگاه خدماتی را ارائه دهد. روحانیت پزشک جان و روح انسان است؛ اما آیا واقعاً پس از 6 سال تحصیل برای یک طلبه به شکل شفاف و روشن بردی تعریف شده که در مواجهه با مشکلات روحی و روانی و معنوی مردم بتواند طبابت کند؟! متاسفانه الان نظام آموزشی ما طوری است که نه تنها پس از 6 سال بلکه اگر 26 سال هم از تحصیل یک طلبه بگذرد باز معلوم نیست که اگر توانمندی‌ها و قابلیت‌های شخصی و فردی خود را نداشته باشد، قرار است که چه نقشی را ایفا کند.

نکته دوم این است که نظام آموزشی ما باید به سمتی برود که پرورش طلاب ما منجر به تفاهم بهتری با مخاطب امروز شود. ما نیاز به روزآمدی و فهم زبان و ادبیات مخاطب جدید داریم. لازم است برای ضرورت‌ها و نیازهای جدید این مخاطب راهی پیدا کنیم. بحث روزآمدی حوزه‌ها فقط در زمینه زبان انگلیسی و کامپیوتر نیست که الحمدلله در یک جاهایی اتفاق افتاده و خوب هست. بحث منطق ذهنی مخاطب هست. بحث این است که ما بفهمیم به مخاطب جدید یعنی شنونده، خواننده و بیننده جدید قرار است که چه بگوییم؟ فقط بحث ابزار نیست که من در شبکه‌های تلویزیونی برنامه دارم. بحث بر سر این است که به مخاطب قرار است چه بگویم و چطور صحبت کنم. باید بدانم که او چه سؤالاتی دارد که من قرار است به آن‌ها پاسخ بدهم.

نکته سوم هم اینکه ما متأسفانه نگاهمان بین‌المللی نیست. شواهد نشان می‌دهد که اسلام روزبه‌روز در همه جهان مخصوصاً در اروپا و آمریکا توسعه بیشتری پیدا می‌کند و این توسعه روزآمدی ما حوزویان را می‌طلبد ولی ما خودمان را با این افق سازگار نکردیم. رهبر بزرگوار انقلاب برای جوانان آمریکای شمالی و اروپا نامه می‌نویسند ولی حوزه‌های علمیه ما با این آهنگ جلو نمی‌روند. ما قرار است با یک نگاه بین‌المللی به نیازها و مسائل مخاطبان فکر کنیم و خود را برای تعامل و ارتباط با آن‌ها آماده کنیم. متأسفانه الان نگاه بسیاری از حوزه‌ها و مدارس علمیه، روحانیون و مدیران ما محدود به فضای تحصیلی خود طلبه و استاد، در چهارراه شهدای مشهد یا گذر خان قم یا چهارراه سیروس تهران است؛ در حالی‌که قرار بوده این طلبه برای جهان صحبت بکند. این یک اشکال و معضل بزرگ است که باید صادقانه به آن اعتراف کنیم و برایش راه‌حل بیابیم. با انکار مشکل و بیماری هیچگاه نمی‌توانیم درد را درمان کنیم. این‌یک واقعیت است و شاید به همین دلیل مرحوم شهید سیدمحمدباقر صدر می‌فرمود: که باید وضعیت فعلی را خراب کنیم و از اول بسازیم. با تعارف و شعار چیزی حل نمی‌شود. واقعیت این است که ما از این جهت مشکلات و معضلات جدی داریم. برای همین هم هست که ما معمولاً نمی‌توانیم با مخاطب بین‌المللی ارتباط برقرار کنیم. چون نگاهمان محدود، بسته و بخشی بوده است؛ نه یک نگاه کلان و گسترده که برای انسان‌ها در عرصه بین‌المللی و در یک افق و چشم‌انداز چند صد ساله فکر کنیم.

 

کد خبر: 2743 

ثبت دیدگاه

هیچ دیدگاهی برای این پست قابل نمایش نمی باشد.

ارتباط مستقیم با مسئولان
تلفن ثابت:
کد پستی:
9154656386
رایانامه:
ساعت کاری:
شنبه الی چهارشنبه:

ساعت 7:30 - 14

روزهای پنجشنبه:

ساعت 7:30 - 13

آدرس:
مشهد مقدس، حرم مطهر، بلوار شهید شوشتری، انتهای شهید شوشتری 7، ساختمان شورای عالی حوزه علمیه خراسان
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به دبیرخانه شورای عالی حوزه علمیه خراسان می باشد، استفاده از مطالب وب سایت با ذکر منبع بلامانع است.
ارتباط مستقیم با مسئولان
دبیر شورای عالی
تلفن : کد پستی: رایانامه:
051-32008497 9154656386 shora@mailkh.com
051-32008118