تاریخ انتشار :
۱۳۹۹/۰۲/۱۰
حجت الاسلام و المسلمین ذوعلم: دستاوردهای کوتاهمدت نباید ما را از توجه به آینده و تأثیرگذاری فکری و نظری در مباحث آیندهپژوهی بازدارد. حوزههای علمیه میبایست خود را بهعنوان یک عنصر هدایتگر و پشتیبان و پیشران در تولید و تحقق تمدن نوین اسلامی قلمداد نمایند.
مصاحبه اختصاصی دبیرخانه شورای عالی حوزه علمیه خراسان.
بیتردید آنچه حوزه علمیه را در طول قرنها بهویژه سده معاصر به قطب تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تبدیل کرده، آیندهنگری و حضور درصحنه بهتناسب موقعیت و شرایط است. امروز هم که 40 سالگی انقلاب را پشت سر گذاشته و به پنجمین دهه از عمر آن واردشدهایم، حوزه علمیه برای آنکه آینده را ترسیم و متناسب با افق نظام و انقلاب، پیش برود، باید به مجموعهای از بایستهها توجه کند که در گفتوگو با حجتالاسلاموالمسلمین «علی ذوعلم»، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آنها را به بحث گذاشتهایم و مشروح آن تقدیم حضورتان میشود:
* برخی معتقدند که حوزههای علمیه آنچنانکه میبایست، در حل مشکلات اجتماعی و فرهنگی موفق نبوده و تحقیقات مراکز دینی ناظر بر نیاز جامعه، تعریف و تبیین نشدهاند، این تحلیل را چگونه ارزیابی مینمایید؟
نکته ابتدایی در باب ناظر بر نیاز بودن و یا به تعبیری کاربردی بودن پژوهشهای محققین کشور، در موضوعات آسیبهای اجتماعی و یا معضلات فرهنگی، این مسئله است که اساساً این قبیل نقدها و شکایات فقط به حوزه و پژوهشهای اندیشمندان این بخش محدود نمیشود و سوگمندانه بخشهای دیگر علمی کشور، از قبیل آموزشگاهها و دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نیز از این مقوله مستثنا نیستند و عدم کارایی و انطباق با جامعه، گریبان پژوهشهای آنان را نیز فرا گرفته است. عمده تحقیقات دانشگاههای کشور یا معطوف به مسائل دسته چندم جامعه است و یا به مسائل انتزاعی و دور از واقعیت ملموس در اجتماع میپردازد. نکته بعدی بعد از پذیرفتن اجمالی عدم کارایی مجموعهای از تحقیقات حوزوی و دانشگاهی در کشور با توجه به نیازها، بحث این مسئله است که آیا تمامی مباحث و مسائل میبایست حولوحوش موضوعات اجتماعی و روز گردش کند و توجه به فرایندهای آیندهساز و تمدنساز و انسانمحور و پویای دینی و توحیدی، لزومی ندارد و یا اینکه ورود به این ساحتها، غیرمجاز و ناصواب است؟ البته صحیح است که نیازهای روز و سؤالات گوناگون اجتماعی میبایست بهطور صحیح و اصولی پاسخ داده شوند، اما در کنار این مناسبات، قطعاً جامعه اسلامی نیازمند پژوهشها و تحقیقات بنیادی در عرصههای مختلف، نظری و عملی دینی و اسلامی خواهد بود.
*یعنی حوزه بهتر از دانشگاه اهمیت پژوهش را فهم کرده است؟
امروزه در حوزههای علمیه تحقیقات عمیقی در مسائل کلامی و فقهی و تفسیری و علوم انسانی بهطور عام و علوم سیاسی بهطور خاص، در حال انجام و تدریس است و این ضرورتها بهخوبی از سوی فضلا و بزرگان حوزههای علمیه موردتوجه قرارگرفتهاند. باید خدمت این قبیل دوستان و کارشناسانی که منتقد رویکردهای پژوهشی حوزههای علمیه هستند بیان کرد که دستاوردهای کوتاهمدت نباید ما را از توجه به آینده و تأثیرگذاری فکری و نظری در مباحث آیندهپژوهی بازدارد و عواید آنی، ما را از توجه به فردا، بر حذر دارد. نکته دیگر در باب پژوهشهای حوزوی این مسئله است که ما هماینک نیازمند یک نظام جامع پژوهشی در مباحثی که امروزه مطالبه ضروری جامعه از حوزههای علمیه است هستیم. مسائل عینی از قبیل اقتصاد، سیاست، فرهنگ و سبک زندگی، مسائل ابتدایی اندیشهای و تحقیقی میتوانند قلمداد شوند و عمده مسائل و عملکرد فکری حوزههای علوم دینی میبایست بحث تولید علم و علوم اسلامی برآمده از کتاب و سنت و به تعبیری دقیقتر، منبعث از شریعت ناب توحیدی باشد. در حقیقت حوزههای علمیۀ ما، امروزه در سطح وسیع امت اسلامی، میبایست اثرگذار و اثربخش باشند و نیازهای فکری و اساسی امت واحده اسلامی را موردنظر قرار دهند.
*چه راهکار دیگری برای عملیاتیتر و راهبردیتر شدن پژوهشهای حوزوی دارید؟
اگر ما به دنبال این مسئله هستیم که پژوهشها و تحقیقات حوزوی بیشتر و ملموستر و عینیتر مورداستفاده جامعه اسلامی واقع شوند، میبایست حتماً در نظام آموزشی حوزههای علمیه این رویکردها را اعمال و پیجویی کنیم؛ یعنی در فرایند تربیت طلاب باید فرایند پژوهشمحوری موردتوجه قرار گیرد و دروس، صرفاً دروس آموزشی و در قالب تدریس و سپس امتحان نباشند؛ بلکه در همه دروس حوزوی، میتوان نگارش مقالات محققانه و مراجعه به منابع و تلاشهای علمی و فکری طلاب موردتوجه قرار گیرند؛ بخصوص میبایست به پژوهشهای تیمی و گروهی توجه و عنایت داشت و کار فکری جمعی، مقدم بر کار فکری فردی لحاظ و رتبهبندی شود. اگر حوزههای علمیه موضوع پژوهش محوری را سرلوحه امور جاریه خود قرار دهند، قطعاً ما در سنوات آینده شاهد پویایی و تحرک وسیعتری در سطوح مختلف مراکز آموزشی علوم دینی خواهیم بود.
*حوزه مطلوب که بتواند متناسب با تغییرات و دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی کارآمد بوده و در تحولات سکاندار جامعه باشد چه ویژگیهایی دارد؟
فلسفه وجودی حوزههای علمیه ادامه رسالت حضرت ختمیمرتبت(صلی الله علیه و آله وسلم) و حرکت بینقص ائمه اطهار(علیهم السلام) است؛ یعنی اگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) همه جنبههای علمی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی امّت اسلامی را از طریق وحی هدایت و رهبری میفرمودند، حوزههای علمیه در یک نگاه بسیط و جمعی و در حد توان و مقدورات، میبایست این مسیر را ادامه و مستحکم کند؛ بنابراین ابلاغ پیامهای اصلی و اساسی دین و فهم و درک عمیق معارف توحیدی و استقرار و تثبیت چارچوب فکری تشیع در جامعه و درنهایت تربیت انسانهایی در تراز اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله وسلم)، برای اعتلای فرامین اسلامی در عرصه اجتماعی و بینالمللی، مهمترین مسئولیت حوزههای علمیه هستند. تربیت انسانهایی که هم در بُعد اخلاقی و هم در بُعد معنوی و هم در ابعاد سیر و سلوک خانوادگی، نماینده اثرگذار اسلام ناب باشند.
*این یعنی مخاطب حوزههای علمیه قشر خاصی نیستند بلکه همه را شامل میشوند؟
اساساً مخاطب نهادهای علوم دینی تمام اقشار و ملتهای جهان هستند و این گستره عظیم، خارج از چارچوب فکری و اعتقادی، همگی دارای فطرتهای ناب و متعالی الهی هستند که اگر این فطرتها با تعالیم وحیانی گره بخورند، بهطورقطع دیری نخواهد پایید که ددمنشان و گردنکشان جهانخوار، خوار و زبون به زبالهدان تاریخ بپیوندند و برابری و عدالت که ندای اصلی تمامی انبیای الهی(علیهم السلام) بوده، در جهان طنینافکن شود. در قرآن کریم خداوند میفرماید: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ» یعنی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)، نمونه و الگوی مطلوب برای تمامی انسانها و خداجویان حقیقی عالم است. این آیه شریفه اساس و منطق حوزههای علمیه در سراسر تاریخ بوده و همچنان هم است و این گستره عظیم انسانی، میطلبد که تمامی ساحتهای مادی و معنوی آن الهی و توحیدی باشد. عمقیابی و اصالتیابی حقیقی وحیانیِ معارف اسلامی، اساسیترین کار و مسئولیت حوزههای علمیه در بحث آیندهنگری و آرمانخواهی جهان اسلام است. میبایست علوم وحیانی در گستره جغرافیایی جهان نشر و توسعه داده شوند.
*راهکار رسیدن به این مرحله از توسعه علوم وحیانی در گستره جغرافیایی جهان چیست؟
با توجه به این رویکرد میبایست دقت شود خلأها و کاستیهای فراروی این مسئولیت سترگ چیستند؟ و چگونه میتوان آنها را برطرف کرد؟ بررسی تاریخ یک هزار و چندصدسالۀ فعالیت حوزههای علمیه نشان میدهد، این نهاد برجسته توانسته است بیرق اسلام و معارف دینی و همچنین الگوسازی برای جوامع را بر دوش کشد و تا حد توان، فعالیت و تلاش کند، اما وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی در دهه پنجاه شمسی و در ایران، انتظارات و توقعات را از حوزههای علمیه گسترش و توسعه داد، بهطوریکه جامعه همه نیازها و انتظارات خود را از نهادهای علوم دینی مطالبه مینمود.
رویکردی که میتواند حوزههای علمیه را در برابر این سطح از توقعات و انتظارات پیروز و سربلند کند، بحث تمدنسازی نوین اسلامی است؛ یعنی حوزههای علمیه میبایست خود را بهعنوان یک عنصر هدایتگر و پشتیبان و پیشران در تولید و تحقق تمدن نوین اسلامی قلمداد نمایند. بازتعریف کارکرد و مناسبات فراروی نهادهای علوم دینی یک ضرورت است و تا مادامیکه این رویکرد محقق نشود و حوزههای علمیه به یک خودآگاهی و خودباوری جمعی و ساختاری تمدنی دست نیابند، نمیتوان استیفای حقیقی مسئولیتهای حوزههای علمیه را تمنّا داشت. امید است با مبنا و معیار قرار دادن سیره نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه معصوم(علیهم السلام) به رسالتهای اساسی و کاربردی حوزههای علمیه، نائل آییم.
کد خبر: 2746
ثبت دیدگاه
تلفن : | کد پستی: | رایانامه: |
051-32008497 | 9154656386 | shora@mailkh.com |
051-32008118 |