تاریخ انتشار :
۱۳۹۹/۰۲/۱۷
حجتالاسلاماحمد کوهی: مطالعات آیندهپژوهی میتواند راههای جدید و ناشناخته را به حوزه معرفی کند؛ اگر مدیران، تصمیمگیران و حاضرین در حوزههای علمیه درک و بینش بهتری از آینده داشته باشند، قادر به اتخاذ تصمیمات موفقتر خواهند بود.
مصاحبه اختصاصی دبیرخانه شورای عالی حوزه علمیه خراسان.
یکی از مباحث مهم حوزه های علمیه آینده نگری و پیش بینی تحولات آینده حوزه و نسبت آن با جامعه و نیز طراحی نقشه های مفهومی آینده در دوران پسامدرن است. بدین منظور گفتگویی با حجتالاسلاموالمسلمین احمد کوهی مدیر سابق گروه آیندهپژوهی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم که مدرس دوره های آینده پژوهی نیز می باشند، انجام دادیم که از نگاه شما میگذرد.
تفاوت تغییرات دنیای دیروز و دنیای امروز چیست؟ آیا انسان در عصر مدرن میتواند مقصود و مطلوب خود را بیابد؟
در این نوع تغییرات، اساس بسیاری از مناسبات و روابط تغییر میکند، مفاهیم عوض میشوند و روابط به نوع دیگری بازآرایی خواهند شد و بنیان جدیدی چیده میشود که براساس آن زندگی و افراد جدید با هویتهای مختلفی نمایان میشوند. این تغییر که باید از آن به «تغییر در تعبیر» یاد کرد باعث میشود که قدرت انسان در اتخاذ بهترین تصمیمگیری بر اساس آنچه بهعنوان الگوهای از قبل تعیین شده به خورد بشریت داده شده از بین برود، لذا انسان در این عصر، ناچار است برای رسیدن به بهترین مطلوب و مقصود دائماً در الگوهای تصمیمگیری خود تغییر ایجاد کند یا به تعبیری باید گفت هیچ الگوی ثابت و پایداری را پیدا نمیکنیم که براساس آنها تصمیمات خود را شکل دهیم.
آیا تغییرات عنوانشده به دنبال القای این است که هیچ چیز مطلقی وجود ندارد؟ درحالیکه در تعالیم دینی برخی اصول اخلاقی همواره ثابت و ماندگار عنوان شدهاند. تحلیل شما از این وضعیت چیست؟
اینکه گفته میشود تغییر بلای جان و واقعیتِ عمیق دوره فعلی است، بههیچوجه به این معنا نیست که چیز ثابتی وجود ندارد، بلکه براساس نص صریح قرآن کریم و سنتهای خداوند سبحان، اصول اخلاقی تأکید شده در دین ثابت و دارای قواعد پایداری هستند؛ اما موارد در حال تغییر گسترده هستند و برای اینکه بتوانیم ذهنمان را متناسب با تغییرات آماده کنیم، به این دلیل که ذهن ما دائماً براساس مسائل ثابت خود را تنظیم میکند، ازاینرو برای درک تغییر لازم است نیروی گستردهتری به آن تحمیل شود. این تغییرات پارادایمی و گسترده که عناوین مختلفی بعد از پارادایمهای کوانتوم یا عصر آشوب یا دنیای کاملاً دیجیتالی یا سایر تعابیر به آن اختصاص داده شده، در پی ایجاد ابهام گستردهای بر روی زندگی بشر است. هرچند روزبهروز بر اهمیت آینده پیشرو افزوده میشود، اما عدم قطعیت و ابهام هم افزایش مییابد و برای تصمیمگیری از دسترس دورتر میشود؛ به این معنا که آینده یک غریبهای میشود که بیشتر از اینکه در تصمیمگیریها دخالت کند، از آن میهراسیم.
موضوع مهمی که در حوزههای علمیه ناظر بر مسائل دنیای آینده است، حول محور آیندهپژوهی انجام میشود. مطالعات آیندهپژوهی حوزه چه اهدافی را باید دنبال کند؟
مطالعات و رشته آیندهپژوهی در حوزه علمیه به دنبال این است تا شرایطی را برای بشر ایجاد کند که آینده پرابهام را در دسترس قرار دهد؛ به تعبیری دیگر در تلاش است تا انسان را با دنیای آینده آشتی بدهد. نکته مهم دیگر، وضعیت ابهامی است که در مسئله مهمی به نام دین در آینده جلب توجه میکند. با توجه به اینکه تغییرات پارادایمی هستند و دین یکی از حوزههای پرچالش و پرتغییر عصر ماست. علیرغم اینکه دین در دوره معاصر دائماً محل تنازع بوده و کمتر تغییر کرده، اما چشمانداز تغییر در آن دور از ذهن نیست.
آیا جایگاه دین در عصر تکنولوژی و فناوری تغییر نزولی داشته است؟
جایگاه دین، برخلاف تمام نظرات سکولاریسم که دین را نهاد یا ویژگی در حال افول در عصر مدرن تلقی میکرد، همواره در حال ارتقاء بوده؛ به این معنا که برخلاف نظریات مطرح شده دین به عرصههای اجتماعی بزرگی در قرن اخیر دست یافته و روند تأثیرگذاری آن در تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در حال افزایش است. بیشک طلیعه این نقش جدید اجتماعی دین از انقلاب اسلامی ایران کلید خورده و نشأت گرفته است؛ طلیعهای که منجر به تداوم حرکت رو به رشد دین در سایر کشورها و ملتهای آزاده و مسلمان جهان گردیده است. هرچند که این موضوع نیز وضعیت ثابت و غیرقابل تغییری ندارد.
مهمترین الزامات حوزه علمیه در توجه به همه ابعاد آیندهپژوهی را در رعایت چه مؤلفههایی میدانید؟
آنچه در خصوص آیندهپژوهی در فضای حوزهها الزامی است و باید در تصمیمگیریها به کار گرفته شود، در توجه به حوزههای دانشی است. اینکه مطالعات آیندهپژوهی چه فوایدی دارند و چه انتظاری میتوانیم از آنها داشته باشیم، اینکه چه ضرورتی دارد که از روشها و رویکرد آیندهپژوهی برای کمک به تصمیمگیری در حوزههای علمیه استفاده کنیم ما را به افقها و آینده روشنی رهنمون میکند؛ چرا که توجه به الزامات یاد شده با روشن کردن مسیر پیش روی حوزه برای تبیین آیندهای بهتر، میتواند به روشن شدن همه ابعاد الزامات دنیای آینده و نقش و وظایف حوزهها کمک کند. یقیناً اگر مدیران، تصمیمگیران و حاضرین در حوزههای علمیه درک و بینش بهتری از آنچه پیش روست داشته باشند، قادر به اتخاذ تصمیمات موفقتر و مطلوبتری در راستای تعالی بیشتر اسلام در جامعه آینده خواهند بود. موضوع دیگری که از بهکارگیری آیندهپژوهی در حوزه میتوان انتظار داشت، رسیدن به راهبردهای موفقتر است. آیندهپژوهی به ما کمک میکند که چه راهبردهایی میتواند شرایط بهتری را در آینده برای ما رقم بزند، با توجه به اینکه آینده با ابهام روبهروست و ما تنها یک آینده پیش رو نداریم، بلکه چند آینده پیش روی ماست و آیندههای احتمالی در مقابل ما قرار دارند، بهتر است تصمیماتی اتخاذ شود تا فرضهای محتمل را برای آیندههای مختلف در نظر داشته باشد و برای هر یک پاسخ قانعکننده و راهکار مدونی در نظر داشته باشد. برخورداری از راهبرد پابرجا، ویژگی مهمی است که حوزه همواره باید بدان مجهز باشد. فایده دیگر این موضوع را میتوان به درنظرگرفتن راهها و گزینههای جدیدی معطوف کرد که شاید در حال حاضر همچنان برای ما ناشناخته باشد. ازاینرو مطالعات آیندهپژوهی میتواند راههای جدید و ناشناخته را به حوزه معرفی کند؛ راههای جدید تدریس، تحصیل و تبلیغ دین و راههای جدیدی در راستای ارتباطگیری با مردم، با نظام حاکم و راههای جدیدی برای حل کردن مسائل و موضوعات پیش رو که میتوانند راهگشا و حائز اهمیت باشد. مؤلفه دیگری که در مطالعات آیندهپژوهی بسیار مهم است توجه به رویکردهای مهم و محتمل آینده است که میتواند فضا را برای گفتوگو در حوزه آماده کند. گفتوگو درباره مسائل اساسی همیشه کار سادهای نیست، بنابراین آینده میتواند محمل مناسبی برای طرح چنین گفتوگوها و نظرسنجیهایی از افراد مختلف باشد تا در پی مطرح شدن نظرات و ایدههای مختلف، حوزه بتواند تصمیمات بهتری را در این رابطه اتخاذ نماید. فایده دیگر این مطالعات در حوزه علمیه، ایجاد هماهنگی از طریق وحدت گفتمان است. آیندهپژوهی وسیله و ابزار مناسب و کارایی جهت ایجاد هماهنگی در دنیای ناهماهنگیهاست. اگر در دوره پنجاه سال گذشته، ساختارهای سلسلهمراتبی میتوانستند به وسیله اسناد و برنامهریزیهای کلان ایجاد هماهنگی و وحدت رویه کنند، در دوره کنونی، با سست شدن تصلب ساختارهای حاکم و ساختارهای سلسلهمراتبی سازمانهای جدید نیازمند راهبرد جدیدی برای ایجاد هماهنگی هستند، لذا گفتوگوهای آینده میتواند زمینه مناسبی را برای ایجاد هماهنگی حوزه با دنیای پیش رو فراهم کند.
کدام مباحث اجتماعی در آینده بیشازپیش باید مورد توجه حوزه علمیه قرار بگیرد؟
بیشک حوزه باید به برخی مسائل که در آینده قابل توجه خواهند بود، اهتمام ویژهای داشته باشد؛ چرا که مسائل آینده موضوعات قابل توجهی خواهند بود که نیاز به پاسخهای اقناعکنندهای در شرایط و روندهای آینده دارد. اولین سؤالی که باید بدان پاسخ داده شود مربوط به تغییرات و تحولات جمعیتی است. اینکه چه تعداد طلبه در آینده وارد حوزه میشوند؟ آیا تعداد ورودیهای حوزه کاهش پیدا خواهد کرد؟ چه تعداد از کسانی که در سن معرض ورود به حوزه هستند، به حوزه اقبال نشان خواهند داد؟ با توجه به اینکه با سیر افزایشی جمعیت مواجه هستیم و متولدین هر سال نسبت به سال گذشته در ده سال طی شده اندکی افزایش داشتهاند، جامعه را با سیر افزایشی جمعیت مواجه میکند. از طرف دیگر آیا رغبت به تحصیل و ساختن آینده در قالب تحصیلات در رشتههای علمی، گزینه جذابی برای نوجوانان خواهد بود و آیا دین و حوزههای علمیه میتوانند چنین جذابیتی را برای نوجوانان ایجاد کنند؟ میدانیم که انگیزه ورود به حوزههای علمیه برای بسیاری از جوانان در سالهای گذشته، ایجاد تغییرات اجتماعی و تحقق تمدن اسلامی است. آیا این انگیزه در ده سال آینده باقی خواهد ماند؟ چه چیزی میتواند این انگیزه را کاهش دهد و چه چیزی میتواند انگیزههای جایگزینی برای ورود طلاب به حوزههای علمیه باشد؟ مسئله میانسالی که مربوط به روندهای جمعیتی است، با عنوان میانسالی که موج جمعیتی دهه 60 که تا ده سال آینده وارد دهههای پنجم و ششم زندگی خود خواهند شد و مطالباتی را از قبیل بازنشستگی، چگونگی جدا شدن از حوزه، ازکارافتادگی و مسئلههای مربوط به ثبات خانوادگی و معیشتی مربوط به این قشر است را چگونه برطرف خواهد نمود؟ سؤال دیگر در رابطه با مرزهای فعالیتی حوزههای علمیه است. جهانیشدن، حوزههای علمیه را به این فکر انداخت که باید در سطح جهانی فعالیت داشته باشند، اما سؤال این است آیا فعالیت جهانی بهواسطه دولتها و در قالب روابط بینالملل در سالهای آینده پایدار خواهد ماند؟ اگر سبک و سیاق فعالیتهای بینالمللی به سمت سازمانهای فراملیتی حرکت کند، راهبرد موفق برای فعالیت حوزههای علمیه چه خواهد بود؟ تحولات ارتباطی سهم مهمی در تعیین چگونگی هویت و چگونگی فعالیتهای طلبگی خواهد داشت. اگر بپذیریم خودنمایی و خاص بودن یکی از ویژگیهای نسل جدید است که در پی آن مفهومی به نام سبک زندگی شخصی هم پدیدار خواهد شد، تحولات ناشی از آن در لباس طلبگی یا در مبلغی که به شکل شخصی فعالیت میکند چه خواهد بود؟ آیا با نسل جدیدی از مبلغین یا نسل جدیدی از تعریف دین مواجه خواهیم شد؟ بیشک در این نسل سبکها و گونهها به شکل متنوع و جدید خودنمایی خواهند کرد و آیا میتوان گونههای مشخص و مطلوبی را برای تبلیغ دین برشمارد؟ اگر چنین چیزی ممکن است، چگونه تحقق و تعین خواهد یافت و اگر چنین چیزی ممکن نیست، در فضای عدم تعین چگونه میتوان برنامهریزی کرد و راه درست تبلیغ را برای جامعه نمایان ساخت و برای آن الگوسازی نمود؟
مهمترین چالشهای پیش روی حوزههای آینده از نظر شما چیست؟
مسئله دیگری که چالشهای مفصلی را در مقابل حوزه قرار میدهد مربوط به فناوریهای جدید است. فناوریهای متعدد و جدید با سرعتی خارقالعاده عرضه میشوند و نکته مهم درباره تحولات فناوری آینده تمرکز آنها بر تحولات کیفی است که شاید در یک کلمه بتوان گفت تکنولوژیهای معنویتی پا به عرصه خواهند گذاشت. نقش تکنولوژیهای معنویت در حوزه و جایگاه آن در آموزشها و فعالیتهای حوزوی چگونه قابلتعریف خواهد بود. در حوزه فناوریها، سؤالات متعددی در ناحیه رشد فناوریهای اطلاعات و ارتباطات پیش خواهد آمد. هوش مصنوعی ساختار ارتباطی ما را تغییر خواهد داد، اینترنت اشیاء تعریف ما را از اشیاء پیرامون تغییر خواهد داد و نقش ماشین را در زندگی انسان نهتنها گسترش میدهد بلکه شبکه پیچیدهای از ترکیب بین انسان و ماشین به وجود میآورد که تلقیهای خود از تواناییها و نقش انسان در شکل بخشی به واقعیتهای اطرافش را تغییر خواهد داد. در این صورت چه پیامدهایی را میتوان برای این فناوریها پیشبینی کرد. افزون بر این از تکنولوژیهای محاسبات ابری و... که پیش میآید این سؤال مطرح میشود که هرکدام از این فناوریها، چگونه میتواند رابطه حوزه را با اطرافیان تحت تأثیر قرار دهد؟ بهطور کلی به نظر میرسد وضعیت کلی ما، وضعیت یک تغییر گسترده است که در این وضعیت الهیات و عقاید متداول بسیاری از ادیان نمیتواند پاسخگوی نیازهای جدید بشریت باشد. به همین جهت جستجو برای معنویت و الهیات متناسب با عصر جدید فزونی یافته است. به نظر میرسد الهیات شیعی توانایی و ظرفیتهای گستردهای برای پاسخگویی به نیازهای بشر دارد، اما فعالسازی و پاسخگویی به الهیاتی برای عصر جدید نیازمند اقداماتی است. بهعنوان دو نکته آخر بد نیست دو سؤال با توجه به دو تحول عمده مطرح شود که ناشی از شهرنشینی است. طبق آمار نزدیک به هفتاد درصد جمعیت در بیست سال آینده در شهرها زندگی میکنند و تعداد زیادی از جمعیت در شهرهای متوسط و کوچک زندگی خواهند کرد. بنابراین حوزه علمیه در راستای شهرنشینی و پاسخگویی به نیازهای انسان شهری چه برنامه و وظیفهای خواهد داشت؟ مسئله دیگر مربوط به تغییرات اقلیم، کمبود آب و کمبود بارش است. کمبود بارش سبب افزایش مهاجرت و شهرنشینی خواهد شد و ساختار شهرها را تغییر میدهد. با تغییر ساختار مشاغل و تغییر سبک زندگی میتوان انتظار داشت که جایگاه حوزه و روحانیت تغییر کند، این تغییرات چه خواهد بود و چگونه هرکدام از تغییرات را در متن درسی، در استاد، در رابطه بین استاد و شاگرد، در چگونگی ارزیابی تحصیلی و امتحانات، در تأمین مالی طلاب و مدارس و چگونگی بهکارگیری اشتغال بعد از فراغت از تحصیل را برای حوزه علمیه تصویر نمود؟ موارد یاد شده سؤالاتی اساسی است که در کنار سایر سؤالاتی که پیش میآید ما را به ضرورت مطالعهای در رابطه با آینده حوزه میرساند.
کدخبر:2749
ثبت دیدگاه
تلفن : | کد پستی: | رایانامه: |
051-32008497 | 9154656386 | shora@mailkh.com |
051-32008118 |