تاریخ انتشار :
۱۴۰۰/۰۱/۲۶
یادداشت؛
سیاستگذاری یک جهتگیری کلی است که چگونگی عمل سازمانها و مؤسسات را در آینده مشخص میسازد. سیاستگذاری عمومی را به شکلهای گوناگون و در قالب الفاظ متفاوت تعریف کردهاند. اما به طور ساده میتوان گفت: سیاستگذاری عمومی تصمیمی است که در قبال یک مشکل عمومی اتخاذ میشود. شاید در ابتدا اینگونه ...
دین اسلام سیاستگذاری را با واژه تصمیمگیری مترادف میداند و سطوحی را برای آن در نظر میگیرد. با توجه به اینکه سیاستگذاری امری دولتی است و حاکمان و دولتمردان با نیتهای گوناگون از جمله به کرسی نشاندن عقاید خود، تحقق بخشیدن به اولویتها، رفع مسائل و مشکلات عمومی و تقویت و توسعه رفاه مردم به سیاستگذاری روی میآورند، بنابراین، اهمیت بررسی موضوع احساس میشود. علاوه بر این، لزوم سیاستگذاری در کشوری اسلامی و توجه اسلامی به این موضوع، ضرورت و اهمیت آن را دو چندان میکند. از این رو، که بررسیها یا صرفاً علمی است یا اسلامی، بنابراین بررسی حاضر از لحاظ پیوند این دو مقوله با هم و سعی در ارائه الگو، از جنبه نوآوری برخوردار است.
سئوال اصلی این نوشتار این است که آیا می توان در سیاستگذاری از اصول حاکم بر تصمیم گیری های اسلامی کمک گرفت؟ الگوی مطلوب سیاستگذاری عمومی از دیدگاه اسلام و قرآن چیست؟
ماهیت سیاستگذاری
سیاستگذاری علم عمل سازمانهاست. خطمشی عمومی تصمیم سازمان در مواجهه با یک موضوع، چالش یا یک مسئله عمومی است. همانگونه که هدفها، نتایج مورد انتظار را مشخص میکنند و برنامهها راه رسیدن به آنها را روشن میسازند، سیاستگذاریها راهنمای عمل بوده، اولویتها، بایدها و نبایدها را معین میکنند و نشان دهنده خطوط کلی در فعالیتها و اقدامات بخش عمومی هستند. تصمیمگیری از دیدگاه مدیریتی، به دو دسته فردی و سازمانی تصمیم میشود. همچنین، سیاستگذاری فرآیندی را شامل میشود که از تشخیص مسئله یا موضوع شروع شده و با طی مراحل تدوین، تصویب، اجرا و در نهایت، ارزیابی خطمشی به پایان میرسد. بنابراین، سیاستگذاری عمومی به نوعی همان فرآیند تصمیمگیری را طی میکند. تصمیمگیری مستلزم انتخاب گزینهای از میان گزینههاست و در صورتی که به جز یک راه، گزینه دیگری وجود نداشته باشد، تصمیمگیری وجود نخواهد داشت. همچنین در تصمیمگیری، قصد و عمل وجود دارد و تصمیم گیرنده با اتخاذ تصمیم خاص، در تلاش برای دستیابی به هدفی است که این هدف خود عامل شکل دهنده فرآیند و فعالیت تصمیمگیری بوده است.
الگوهای سیاستگذاری
منظور از الگو، برداشتهای انتزاعی از دنیای واقعیات هستند. الگو، بازسازی و تلخیصی از واقعیت است که با در برداشتن ویژگی های اصلی واقعیت، شناخت ما را تسهیل میکند. ویژگیهای یک الگو عبارتند از:
• سادگی و خلاصه بودن؛
• قدرت نظم دهندگی؛
• گویای جنبههای اصلی و مهم پدیدههای مورد نظر؛
• هماهنگی و تطابق با واقعیت؛
• اثربخشی و مفید بودن؛
• تسهیل کننده امر تحقیقات و بررسیها؛
• مبین و مشرح پدیدهها.
ساده، خلاصه و گویا بودن سیاستگذاران را یاری میدهد. الگوهای مفهومی کاربرد زیادی در سیاستگذاری دارند.
از جمله الگوهای مطرح در زمینه سیاستگذاری می توان به الگوی نهادی، الگوی فرآیندی، الگوی گروهی، الگوی عقلایی، الگوی رضایتبخش، الگوی جریانات چندگانه (کینگدون)، الگوی چرخهای (اشلسینگر) و الگو ائتلاف غالب (ساباتیه) اشاره کرد.
سطوح تصمیمگیری از دیدگاه اسلام
آنگونه که از آیات و روایات برداشت میشود، در نظام اسلامی سه سطح تصمیمگیری قابل تمایز مشاهده میشود:
الف) تصمیمگیری در زمینه اجرای احکام و فرامین الهی: در این سطح، تصمیمگیری تابع بیچون و چرای احکام و فرامین الهی است. در این باره قرآن کریم در آیه 36 سوره احزاب چنین میفرماید: «هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است».
حضرت علی(ع) تصمیم را یک قصد مخصوص و یک طلب ویژه میداند که تصمیم گیرنده برای وصول به مقصد و نیل به مطلوب، مجدانه تلاش میکند و اگر در محدوده عمل موفق نشود، در محدوده جانش با آن عمل پیوند ناگسستنی برقرار میسازد و از این رو صرفاً تصمیم را همان تحقیق القصد مینامند.
ب) تصمیمگیری در سطح نبوت، امامت و ولایت (سطح فردی): در این سطح، تصمیمگیری امری فردی محسوب میشود و تصمیم گیرنده تنها پیامبر، امام یا ولی است. هدف از این امر آن است که وحدت مسئولیت و قاطعیت در بنیاد اسلامی حفظ شود. از جمله مدارک و شواهد اسلامی مؤید این ویژگی آیه 50 سوره آلعمران است: «ای پیامبر، در کارها مشورت کن لیکن آنچه را تصمیم گرفتی با توکل بر خدا انجام ده ...».
ج) تصمیمگیری اعضای جامعه اسلامی (سطح سازمانی): تصمیمگیری در این سطح دارای دو بعد است: 1) بعد فردی: در دنیای عینی، این فرد است که در نهایت باید تصمیم بگیرد و تصمیمگیری صرفاً یک فرآیند ذهنی است که انجام میپذیرد و آثار آن عمدتاً به خود تصمیم گیرنده برمیگردد. در این بعد جمعآوری هر چه بیشتر اطلاعات و مشورت با دیگران صرفاً به منظور تبیین واضحتر مسئله صورت میگیرد و به عبارت دیگر مراحل تصمیم سازی را شامل میشود. 2) بعد مدیریتی: مدیر در راس هرم سازمان قرار دارد و رهبر و پیشرو کارگزاران سازمان است و برحسب موقعیت اجرایی خود و مسئولیتی که بر عهده دارد، مرکز ثقل اندیشهها، طرحها و پیشنهادهاست و در حقیقت، آخرین مرجع برای تجزیه و تحلیل و جمعبندی و اتخاذ تصمیم برای عمل است. از این نظر، به لحاظ موقعیت خود، به اراده نیرومندی نیازمند است تا پس از بررسی تمام جوانب، تصمیمی قاطع بگیرد و هر نوع تردید و دو دلی را کنار بگذارد و با اعتماد و عنایت الهی، نظر خود را صادر کند.
اتكال به خداوند و طلب ياري از او در تصميمگيري
تصمیمگیری عبارت است از کیفیت نفسانی که از نحوة رابطۀ بین تصمیم گیرنده و موضوع تصمیم ایجاد شود و شخص تلاش و جدیت دارد که آن تصمیم را عملی سازد و تحقق ببخشد. به عبارت دیگر، تصمیم و اراده یک کیفیتی نفسانی است که بیانگر پیوند ناگسستنی بین انسان مصمم و عمل است، و تا آن عمل و تصمیم در خارج تحقق نیابد، شخص از سعی و تلاش خود نخواهد کاست. از آن رو که، عمل نشانۀ صاحب عمل و بیانگر شخصیت و هویت حقیقی اوست، تصمیم نیز خود یک فعل انسانی است و به تعبیر برخی بزرگان، یک هدیه و ارمغان الهی است که نشانگر چهره و صورت باطن تصمیم گیرنده است. به طور روشنتر، آنچه انسان را به عمل و کار وامیدارد و او را به صحنه عمل میکشاند، همانا اعتقاد و ایمان انسانی است که آن نیز مبتنی بر جهان بینی و نگرش اصلی و اولی هر انسان به جهان است. مبدأ و منشأ تصمیم انسان است و علت فاعلی آن ایمان و اعتقاد انسانی است. در هر مکتبی این علت و شکل تصمیم بسته به ارزشهاي اعتقادي و مکتبی است.
مشورت
قرآن کریم، که کتاب پرورش شخصیت و برنامه جامع مدیریت در نظام تشکیلاتی اسلام است، تا آنجا به مسئله مشورت اهمیت میدهد که آن را از امور مهم حکومتی قرار داده است و حتی از شیر گرفتن کودک در محیط خانواده را هم به مشورت واگذار میکند. در قرآن کریم در زمینه مشورت آیات فراوانی بیان شده است. از جمله این آیات، میتوان به آیه 32 سوره نمل (ماجرای ارسال نامه حضرت سلیمان(ع) به بلقیس) اشاره کرد که در این آیه آمده است: «بلقیس گفت: ای رجال کشور، به کار من رای دهید که بدون حضور شما هیچ کاری را تصمیم نگرفتهام». مشورت و آگاهی از نظرات دیگران، امری ضروری است و مشورت نکردن و اصرار به خودرأیی یکی از مشکلات اساسی در امر تصمیمگیری است؛ زیرا هر مسئلهای ابعاد متفاوتی دارد و ممکن است افراد در آن دچار اشتباه شوند و علت این اشتباه همان تک بعدی نگاه کردن به مسئله است. بنابراین، برای آنکه بتوانیم تصمیمهای صحیحی بگیریم باید از نظرات دیگران نیز استفاده کنیم.
نمونههایی از سیاستگذاری توسط پیامبر(ص)
1. پیامبر(ص) پیش از جنگ بدر، افرادی را برای کسب خبر به سوی کاروان تجارتی قریش که از شام به ریاست ابوسفیان باز میگشت، فرستادند. ابوسفیان از ماجرا باخبر شد و مسیر خود را تغییر داد و کسی را با مکه فرستاد تا کفار را از این قضیه با خبر کند. وقتی قریش این خبر را شنیدند، همه از مکه خارج شدند و به سوی بدر حرکت کردند. پیامبر(ص) از این ماجرا خبردار شدند و با سپاهیان مشورت کردند: «ای مردم به من مشورت بدهید». در نهایت، پس از دریافت نظر اکثریت مبنی بر جنگ به پیشنهاد آنها عمل کردند.
نقش خدامحوري در فرآيند سياستگذاري
اگر مفهوم «فرآيند سياستگذاري» اين باشد كه سياستگذاري از نقطهاي شروع و بعد از طي مراحلي در نطقهاي به پايان برسد، نقش خدامحوري در فرآيند سياستگذاري در تشخيص مشكل، ارائه راهحل، مشروعيتبخشي، اجرا و ارزيابي سياستها قابل بررسي است:
• نقش خدامحوري در تشخيص مشكل به اين است كه مشاهده پديده در اجتماع، ميتواند بر اساس خدامحوري يا بر اساس انسانمحوري صورت گيرد؛ زيرا ارزشهاي اجتماعي مبتني بر اين دو ايده كاملاً متفاوت ميباشد. اگر ارزشهاي اجتماعي مبتني بر انسانمحوري باشد، مشكل پديد آمده به نوعي قابل مشاهده است و اگر ارزشهاي اجتماعي مبتني بر خدامحوري باشد، مشاهده مشكل، به شكل ديگر صورت خواهد گرفت. مثلاً، افزايش درصد دختراني كه وارد دانشگاه ميشوند را ميتوان بر اساس ارزش حاكم در جامعه، مورد بررسي قرار داد. اگر ارزش حاكم در جامعه مبتني بر انسان محوري باشد، در درون اين پديده هيچ نوع مشكلي مشاهده نميشود؛ زيرا بخشي از جامعه، كه نصف كامل نيروي انساني كار را تشكيل ميدهد، وارد عرصهاي ميشوند كه در آن ميتوانند براي فعاليتهاي اقتصادي و... آموزشهاي لازم را ببينند و وارد عرصه كار شوند. اما اگر بر اساس ارزشهاي حاكم، كه مبتني بر خدامحوري است، مورد مشاهده قرار گيرد، اگرچه در نفس آن نميتوان مشكلي را مشاهده كرد، زيرا علمجويي از اين ديدگاه، مرد و زن نميشناسد، اما اگر حضور دختران در مراكز آموزشي منجر به شكلگيري مشكلاتي مانند مشكل اصلي اختلاط زن و مرد در محيط آموزش، كار و مناسب نبودن برخي از كارها براي زنان، سست شدن بنيان خانواده با وارد شدن زن در عرصه كار و... شود، براساس آموزه خدامحوري بايد تدبير ديگري داشت. بنابراين، تعريف مشكل نيز بر اساس خدامحوري به نحوي است كه در انسانمحوري به آن صورت تعريف نميگردد. زيرا در مثال قرآن، ارزش اجتماعي برخاسته از اومانيسم، افزايش درصد دختراني را كه وارد عرصه دانش ميشود، مشكل تعريف نميكند، اما ارزش اجتماعي برخاسته از خدامحوري ممكن است، آن را داراي پيامدي ناميمون و بهعنوان يك مشكل تعريف ميكند. در تفسير مشكل نيز اين دو ديدگاه ميتواند مختلف عمل كند؛ به اين معنا كه در اينكه پديدهاي، مشكل هست، هر دو مشترك باشند، اما بر اساس پيشفرضهاي متفاوت تفسير مشكل هم متفاوت خواهد بود.
ثبت دیدگاه
تلفن : | کد پستی: | رایانامه: |
051-32008497 | 9154656386 | shora@mailkh.com |
051-32008118 |