تاریخ انتشار :
۱۴۰۰/۰۱/۲۶
حجت الاسلام و المسلمین احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری:
حجتالاسلاموالمسلمین احمد مبلغی از چهرههای علمی و شناختهشده حوزه علمیه قم و رئیس مرکز پژوهشهای دینی تطبیقی التجدید در لبنان است. ایشان در گفتوگوی پیشرو، ضرورت تمرکز حوزههای علمیه بر رشته آیندهپژوهی اسلامی را که در دنیای آینده میتواند منجر به کارآمدسازی نظام اسلامی و موفقیت ...
چرا موضوع آیندهپژوهی در حوزههای علمیه باید بیشازپیش جدی انگاشته و دنبال شود؟
امروزه برنامهریزی در هر حوزه و بخشی منهای آیندهنگری و آیندهپژوهی برای تمشیت امور اجتماعی، تربیتی، سیاسی و اقتصادی امکانپذیر نیست. اگر در گذشته آیندهپژوهی صرفاً بهمثابه یک تلاش برای آینده بود، امروزه به دلیل آمیختگی حال و آینده و پیش از آنچه ما تصور کنیم، زمانهای حال تبدیل به آینده میشود و چون فاصله بین نسلها کم شده و در دنیای امروز تحولات شتاب غیرقابلباوری گرفته لذا تأکید و توجه جدیتر و اساسیتری بر آیندهپژوهی میشود، بهگونهای که اگر آیندهپژوهی در رأس برنامه نهادها و ارگانهای نظام اسلامی و حوزههای علمیه قرار داده نشود، نمیتوان برای وضعیت فعلی و آینده نظام اسلامی در راستای تبیین صحیح آموزههای اسلامی تدبیری اندیشید. لذا توجه و تمرکز بر موضوع آیندهپژوهی یک بعد اساسی و اجتنابناپذیر برای هرگونه سیاستگذاری و برنامهریزی است.
چه محورهایی باید در رأس برنامهها و سیاستگذاریهای آینده قرار داده شوند؟
مهمترین محور رسالتی که از ابتدای تشکیل حوزههای علمیه بر دوش آنها قرار داده شده، تبیین دین مبین اسلام و آیین تشییع برای همیشه تاریخ است و ازآنجاکه دین میبایست به حوادث نو و تازه طرح شده و تحولات جدیدی که در دوران مختلف زندگی بشر حادث میشود، پاسخهای مناسب بدهد و حضور تأثیرگذاری داشته باشد، پس حوزه علمیهای که بر چنین دینی استوار است و مسئولیت تبیین آن را در چنین گستره عظیمی بر عهده دارد، باید با نگاه به آینده، رسالت اسلامی و الهی خود را مورد توجه و تمرکز حداکثری قرار دهد، چراکه عدم توجه به موضوع مهم آیندهپژوهی، منجر به فاصله گرفتن مردم از حوزههای علمیه و از متن دین میشود. لذا آنچه حوزههای علمیه باید به جامعه ارائه کنند تا در آینده، جامعه از دین فاصله نگیرد و دین بهگونهای عرضه شود که قابلیت اجرا در زندگی اجتماعی مردم را داشته باشد، توجه به افزایش معرفت دینی در موضوعات آیندهپژوهی و ایجاد زمینه برای اجرای دین و هم امکان تغییر و تحول در حوزه سیاستگذاری بهتناسب شرایطی که در آینده ایجاد میشود است. بیشک همه آنچه مورد نظر جامعه اسلامی است، مبتنی و متوقف بر آیندهپژوهی است که باید بهصورت گسترده با تلاشها و پیگیریهای دقیق و جامع دنبال شود.
آیا آیندهپژوهی در حوزه فقه نیز اهمیت و ضرورت دارد؟
بله، قطعاً چنین است. آیندهپژوهی حتی برای فقه هم ضرورت دارد، چرا که موضوعاتی که حوزههای علمیه باید پاسخگوی آن باشند، قبل از اینکه تصور کنیم زمان شکلگیری و حضور موضوعات تمام شده، ابعاد و ویژگیهای جدیدتری در دنیای آینده به خود میگیرند، لذا متوجه میشویم اصلاً موضوعی به نام بحث پایانپذیری بهخودیخود در همه بخشها صدق نمیکند، بلکه وضعیت بهگونهای است که امروزه هر موضوعی ابعاد آیندهای به خود میگیرد، یعنی از نگاه دیگر و با رویکرد و زاویهای دیگر مورد توجه قرار داده میشود. بههرحال حوزه علمیه باید به این موضوع واقف باشد که آینده یک بُعد برای پدیدهها به شمار میرود، لذا برخی از موضوعاتی که فقه میتواند یا قرار است در آن ورود پیدا کند حتماً باید پس از مطالعه نسبت به بُعد آیندهای مورد توجه فقه قرار بگیرد تا ضروریات جدید بر آن بنا شده و درباره آن چارهاندیشی و پاسخ مناسبی برای آن داده شود؛ در غیر این صورت فتوایی که داده میشود اصلاً نمیتواند ناظر به موضوعاتی باشد که مورد انتظار دین و جامعه است یا بهتر است بگوییم ممکن است جامعه را اقناع نکند. بنابراین برای درک و تبیین بهتر موضوعات باید به ابعاد آیندهای موضوعات با دقت و تمرکز بیشتری نگریسته شود.
حوزههای علمیه چگونه میتوانند در وضعیت حال و اکنون، برنامههایی برای آینده جامعه اسلامی داشته باشند؟ راهکارهای اجرای چنین بسترسازی، بسته به رعایت کدام مؤلفههاست؟
در ارتباط با حوزههای علمیه باید گفت اصولاً بیش از آنکه فعالیت حوزهها ناظر به مباحث گذشته باشد باید به حال معطوف شود، هرچند که حوزههای علمیه باید گذشته را بهعنوان تجربهای از دیدگاهها و اندیشهها مدنظر داشته باشند و حال و دنیای کنونی و آینده را با تجارب گذشته بنا کنند و بیش از آنچه بر حال تمرکز کنند باید بر آینده تمرکز داشته باشند. این تأکید به دلیل آن است که پیشرفتها و تغییرات زندگی بشر در حال و اکنون نیز بُعد آیندهای به خود گرفته است. بنابراین میتوان گفت بهنوعی مرز حال و آینده بههمریخته شده است. این مسئله با تأکید بر استفاده از منابع گذشته است، تمرکز بر منابع گذشته، بسیار ضروری است؛ به این معنا که عبور از آنها، عبور از دین است. بنده معتقدم باید از اندیشههایی که در گذشته به دنبال هر چه بهتر معرفی کردن دین بوده، استفاده کرد. اما براساس شناختی که از زمانه و وضعیت کنونی بشر و انتظاراتی که برای دنیای آینده میرود، باید از آن تعاریف سنتی و کهن دینی اقدام به بازتعریف دین کنیم.
دستاورد و نتیجه چنین تلفیقی برای جامعه و نظام اسلامی چیست؟
در چنین بستری مسلماً آموزهها و تعالیم دینی با رویکرد ملموستری نسبت به مسائل جدید ارائه میشود و مسائل جدید بیش از آنچه به حال مربوط شود به آینده مربوط میشود، لذا انتظار میرود حوزههای علمیه هر چه سریعتر نسبت به استقرار نهادی برای آیندهپژوهی اقدام کنند؛ در غیر این صورت از قافله نیازها و تعاریف دنیای امروز عقب میمانند، به این معنا که به کنج عزلت نشاندن دین ماحصل چنین بیتدبیری خواهد شد.
آیا هر دو مقوله آیندهپژوهی و آیندهپژوهی در دین توأمان باید مورد نظر حوزههای علمیه قرار بگیرد؟
بله توجه به هر دو مقوله در جای خود بسیار ضروری است. در هر دو محور، مقوله فقه بسیار اهمیت پیدا میکند چرا که آیندهپژوهی فقهی ضرورتی انکارناپذیر است. دین دارای مقولههای مختلفی چون فقه، اخلاق، کلام، زهد و تربیت از نوع تهذیب نفس است. این مقولههای مهم مسلماً در بستر دنیای آینده مصادیق خاصی مییابند که نیازمند ابزارهای اجرایی خاص خواهند بود؛ بنابراین جز با آیندهپژوهی نمیتوان به آن رسید. مقوله دیگری که در آیندهپژوهی در دین باید مورد توجه قرار داده شود، توجه به مسیر آخرالزمان است که دین مؤلفهها و شاخصهایی به ما داده که این مسئله میتواند در تبیین بهتر برنامه برای دنیای پیش رو کارآمد و کارساز باشد.
ثبت دیدگاه
تلفن : | کد پستی: | رایانامه: |
051-32008497 | 9154656386 | shora@mailkh.com |
051-32008118 |