تاریخ انتشار :
۱۴۰۰/۰۵/۰۳
یادداشت تخصصی/
آیندهنگری، دانش و فناوری شکل بخشیدن به آینده با شیوههای آگاهانه، فعال و پیشدستانه است و سیاستگذاران و برنامهریزان را از غافلگیر شدن در برابر طوفان سهمگین تغییرات محافظت میکند.
حجتالاسلام محسن برزگر گنجی/ مسئول گروه مطالعات راهبردی دبیرخانه شورای عالی حوزه علمیه خراسان
سیاستگذاری چیست؟
«سیاستگذاری» یا «تصمیم گیری برای تدبیر امور» واژه ای است که با حکومت، جامعه و مسائل عمومی آن گره خورده است و در دانش های سازمان یافته سابقه زیادی ندارد. پیدایش این دانش ریشه در آثار لاسول و همکارانش در اوایل دهه 1950 میلادی دارد. علم سیاستگذاری یکی از زیرشاخه های علوم سیاسی است و به مطالعه سیاست ها و عملکرد حاکمان در عرصه مختلف زندگی جمعی می پردازد. این رشته علمی سه ویژگی مهم دارد. اولاً میان رشتهای یا بین رشتهای است، ثانیا مسئلهمحور و به دنبال حل مشکل یا مسئله است و ثالثا بهشدت ارزشمحور و هنجاری است. (کیومرث اشتریان، علوم سیاستگذاری، خرداد 1387)
درنظر گرفتن وضعیت ارزشهای حاکم بر محیط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی تأثیر زیادی بر فرآیند سیاستگذاری دارد. درواقع ارزشهای جمعی و پویشهای محیطی، اولویت مسائل را برای سیاستگذاران مشخص و خروجی سیاستها از سوی جامعه هدف به راحتی پذیرفته و حداکثر همسویی با متغیرهای اصلی جامعه حاصل میشود.
ویژگیهای سیاستگذاری مطلوب
سیاستگذاری مطلوب باید چند ویژگی داشته باشد: توجه حداکثری به نفع عمومی همه کنشگران، اثربخشی و کارایی حداکثری در دستیابی به اهداف تعیین شده، سازگاری حداکثری با اهداف و اسناد کلان بالادستی و برخوردار از بیشترین همسویی با ارزشهای جمعی جامعه هدف.
البته در سالهای اخیر و به دنبال دگرگونیهای علمی و اجتماعی، فرآیندهایی در سیاستگذاری موفقتر بودهاند که ضمن توجه به عوامل ذکر شده در بستر یا کانتکس آیندهنگر شکل گرفته باشند. رشد شگفتآور و سریع علم، فناوری و تکنولوژیهای وابسته که باعث شتاب فوقالعاده تغییرات و ظهور پیدرپی مسائل نوپدید در جوامع انسانی شده، دلیل موفقیت و ضرورت توجه به این رویکرد جدید در سیاستگذاری است.
البته توجه هوشمندانه به تغییرات آینده در منابع دینی ما نیز مورد توجه قرار گرفته است. برای نمونه از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «باید پیشاپیش برای رویارویی با امری که نمیدانی چه وقت فراخواهد رسید، آماده شوی» (الحیاه، ج 1، ص 293).
رهبران انقلاب اسلامی نیز بهعنوان سیاستگذاران اصلی حاکمیت بارها به این مهم اشاره کردهاند. برای مثال در جلد هشتم صحیفه نور امام راحل(ره) چنین میخوانیم: «ما باید برای عصرهای بعد از هماکنون فکر کنیم (و برنامهریزی داشته باشیم)، نباید به وضعیت فعلی قناعت کرد (و دلخوش بود.)».
رهبر معظم انقلاب هم در دیدار جمعی از اساتید حوزه در20/12/1368 میفرمایند: «برای آیندهنگری در کار حوزههای علمیه (و رشد صحیح جامعه روحانیت) حقیقتاً باید برنامهریزی کرد». و یا در دیدار مسئولان حوزه در سال 1389 فرمودند: «سیاستگذاری و برنامهریزی حوزه علمیه اقدامی معطوف به آینده و نیازمند آیندهنگری است».
ضرورت آیندهنگری در سیاستگذاری
آیندهنگری، دانش و فناوری شکل بخشیدن به آینده با شیوههای آگاهانه، فعال و پیشدستانه است و سیاستگذاران و برنامهریزان را از غافلگیر شدن در برابر طوفان سهمگین تغییرات محافظت میکند.
این دانش به سیاستگذاران و برنامهریزان میآموزد که چگونه به مصاف آینده مبهم بروند تا دچار کمترین ضرر و بیشترین سود شوند. آیندهنگری توانایی تصمیمگیرندگان در مدیریت سازمانها، نهادها و اصناف اجتماعی را در رویارویی با دگرگونیهای شتابنده درونی و بیرونی افزایش میدهد.
امروزه مدلهای سنتی سیاستگذاری و برنامهریزی که آینده را تداوم روند کنونی و فاقد هرگونه پیچیدگی، رازآلودگی و شگفتی میدانند، ناکارآمد شدهاند. در سدههای اخیر بارها تجربه شده که آینده سرشار از شگفتیها و نوآوریهای اعجاب انگیز بوده و خواهد بود. اختراع برق، فناوریهای نوبهنوی IT و تلفن همراه، اینترنت و شبکههای اجتماعی، شهری شدن، جهانمحلی شدن، پیشرفتهای علوم زیستی، نانوفناوری، علوم شناختی، رباتها و موجودات سایبری، دگرگونیهای شتابان اجتماعی-فرهنگی و نیاز انسان مدرن به معنویت و وقوع انقلابهای دینمدار، تنها نمونهای از تغییرات و نوآوریهای سالیان اخیر است.
سیاستگذاری آیندهنگر
برای مواجه فعال و اثربخش و کارآمد با نیازها و چالشهای آینده سازمانها و نهادهایی مانند حوزه علمیه، بیش از هر چیز نیازمند سیاستگذاری آیندهنگرند. این فرآیند کلان شامل سه بخش دیدهبانی، تدوین بستههای سیاسی و نهایتاً تدوین بسته رهنگاشت سیاستی است. هدف اصلی سیاستگذاران آیندهنگر، ارائه تحلیلها، گزارشها و توسعه زیرساختهایی برای رصد تحولات و ایجاد مشارکتهای اطمینانبخش و مؤثر برای بررسی موضوعات پیچیده و مناقشهآفرین سیاستگذاری و برنامهریزی در راستای «هوشمندی راهبردی» است.
اصول حاکم بر این فرآیند کلان را میتوان چنین برشمرد:
1) آیندهمحوری در سیاستگذاری و برنامهریزی از طریق رصد حوزههای مأموریتی و عملکردی به منظور تمرکز و تعیین اولویتها.
2) تکیه بر رویکرد هسته دانا و شبکه توانا به منظور یکپارچگی سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرا، باتوجه به فرصتهای حاصل از رشد ظرفیتهای علم و فناوری.
3) تمرکز بر فناوریهای نرم به منظور ایجاد و اشاعه آنها در جوامع هدف.
4) شبکهسازی در حوزههای مأموریتی و عملکردی با هدف همتکاملی با جامعه.
الف) دیدهبانی:
هدف دیدهبانی یا رصد، ایجاد سامانه هشدار سریع برای سیاستگذاران و برنامهریزان است که از طریق شناسایی و تحلیل روندها، رخدادها و موضوعات نوظهور، و ارائه آگاهیهای پیشدستانه درخصوص جهتگیریهای راهبردی و چالشهای پیش رو صورت میگیرد. این امر در یک فرآیند پویش محیطی، پایش محیطی، توسعه و تحلیل آیندههای بدیل محقق میشود.
پویش محیطی، خود شامل:
1) ساماندهی شبکه تخصصی درون و برون سازمانی. 2) شناسایی، امتیازسنجی و تأمین منابع اطلاعاتی موثق. 3) برگزاری پنلهای تخصصی. 4) کشف موضوعات نوظهور. 5) بررسی و تحلیل نیازها و مشکلات است.
پایش محیطی هم شامل:
1) تحلیل و تهیه گزارش از نیروهای پیشران محیط کنشی و زیربنایی 2) تحلیل و تهیه گزارش از عوامل کلیدی 3) بررسی روندهای آینده نیروهای پیشران و عوامل کلیدی و پیامدهای آن است.
از تجمیع فعالیتهای پویش و پایش محیط درونی و بیرونی، سناریوها و آیندههای بدیل ترسیم میشوند. ارزش و فایده سناریو در این است که عناصر پیچیده را سادهسازی کرده و زمینه آگاهی بخشی به سیاستگذاران و برنامهریزان و سایر ذینفعان و ذیمدخلان (نگاشت نهادی) را فرآهم میآورد.
تهیه نقشه کلی شبکه موضوعات(متغیرها) و تهیه روایت مختصر سناریوها برای تصمیمگیران رده بالا و نیز تهیه ساختار تفصیلی سناریوها و انتخاب شاخصها و علائم راهنمای آن، سه خروجی اصلی مرحله دیدهبانی است.
ب) بستههای سیاسی:
پس از تهیه و تصویب نقشه کلی و سناریوی تفصیلی نوبت به تدوین بستههای سیاستی میرسد. هدف از این مرحله دستیابی به طراحی تفصیلی بسته توصیههای سیاستی مفید برای ارزیابی و بازنگری سیاستهای قبلی و در حال اجرا است.
این مرحله شامل: 1) جمع بندی اسناد و برنامههای بالادستی 2) تشکیل گروههای مطالعاتی کاربردی جهت ترازیابی و مطالعه تطبیقی سیاستهای پیشنهادی جدید 3) پیشارزیابی سیاستهای در حال تدوین و نتایج، آثار و پیامدهای آنها 4) ارزیابی سیاستهای در حال اجرا و خاتمه یافته قبلی و 5) شناسایی و ارزیابی مستمر سیاستهاست.
ج) رهنگاشتهای سیاستی:
هر سیاست، ظرفیتهای متنوعی را درگیر خود میکند که به طور کلی عبارتند از: کنشگران، شبکهها و نهادها؛
ارتباطات همافزا و همگون این ظرفیتها و مجموعه فعالیتهای پشتیبان در گذر زمان، اجرای سیاستها را به مقولهای پیچیده تبدیل میکند ولی تهیه رهنگاشت سیاستی، روشی مفید و رویکردی جامعنگر برای برطرف کردن این مشکل است.
فراتر از شبکهسازی و مشارکت در اجرای سیاستهای مصوب، تمرکز اصلی این مرحله بر دستیابی به فناوریهای نرم و سختی است که کانون اجرای سیاستها در بستر برنامهریزی و اقدام عملیاتی است که با مشارکت و بهرهگیری از ظرفیتهای درونی و بیرونی صورت میگیرد.
رهنگاشت، نمایش تصویری و ساختار یافته سیاستهاست که از طریق مشارکت و هماهنگی، ظرفیتهای مختلف را در شبکه اجرایی فراگیر فراهم کرده و با الهام از مأموریتها و اسناد بالادستی، طرحها و پروژههای مورد نیاز را شکل میدهد و با نمایش اهداف، اقدامات و روابط آینده درک مشترکی از سیاست ایجاد میکند.
این مرحله شامل این فعالیتهاست:
1) شناسایی و تعیین لایه محیط کلان و مأموریتی؛
2) شناسایی و تعیین لایه اهداف عملکردی؛
3) شناسایی و تعیین نتایج (خدمات و محصولات)؛
4) شناسایی و تعیین فناوریهای نرم و سخت مورد نیاز؛
5) شناسایی و تعیین ظرفیتها و قابلیتهای درونی و بیرونی رهنگاشتهای سیاستی است.
منبع: مجله طلیعه 1417، شماره 4، ص 51.
ثبت دیدگاه
تلفن : | کد پستی: | رایانامه: |
051-32008497 | 9154656386 | shora@mailkh.com |
051-32008118 |