تاریخ انتشار :
۱۴۰۲/۰۶/۱۷
حجتالاسلاموالمسلمین شمسالله مریجی، رئیس دانشگاه باقرالعلوم(ع)؛
بعضیها میگویند که بعد از انقلاب این مناسک همچون عزاداری سیدالشهداء را سیاسی کردهاند و من میگویم اتفاقا قبل از انقلاب جنبه معرفتی و شناختیاش کم رنگتر بود و بعد انقلاب این جنبه شناختی پر رنگتر شد.
یادداشت / حجتالاسلاموالمسلمین دکتر شمسالله مریجی، رئیس دانشگاه باقرالعلوم(ع)؛
اشرف پهلوی خاطراتی دارد و میگوید یک روز به اتاق شاه رفتم و دیدم خیلی عصبی است و تند تند دارد سیگار میکشد، گفتم چی شده؟ هرکس که با تو مقابله کرد او را از مملکت بیرون کردی و یک مرد هم که پیدا شد او را هم بیرون کردی که منظورش حضرت امام بود. گفت من نگرانیام این است که آمریکاییها از آن طرف عالم آمدند اینجا از میان لشگر ارتش من، نیروی نظامی و لجستیکی را جمع کردند و بردند و من را آدم حساب نکردهاند.
بعضیها میگویند که بعد از انقلاب این مناسک همچون عزاداری سیدالشهداء را سیاسی کردهاند و من میگویم اتفاقا قبل از انقلاب جنبه معرفتی آن کمتر بود و جنبه شناختیاش کم رنگتر بود و بعد انقلاب این جنبه شناختی پر رنگتر شد. این را من به عنوان فردی که تجربه کردم میگویم. در طول این سخنرانیها دعا میکردند که یک تار مو از سر شاهنشاه ما کم نشود و فقط معدودی از شاگردان امام بودند که در مراسمات برای شاه دعا نمیکردند.
بعد از انقلاب اسلامی جنبه شناختی فرهنگ سید الشهداء باز و تبیین شد و دشمن همین را میداند که در صدد زدن آن است و اگر زده شود تنها به ایران آسیب نمیرسد. سال گذشته (1401)، 162 کشور برای سیدالشهدا عزاداری کردند و امسال که جلوی خود کاخ سفید هم برای عزاداری رفتند و این به برکت تبیین جنبه شناختی فرهنگ سیدالشهدا است که دارند متوجه میشوند که این برای کل انسانیت انسان است و برای یک بخش خاص و دعوای بین دو نفر و دو عرب تنها نیست. این برادر ما که خدا رحمتش کند اسیر بود و میگفت ما که عزاداری میکردیم، میگفتند به شما چه؟ شما چرا گریه میکنید حسین عرب بود و ما عربیم، چرا شما ایرانیان گریه میکنید. بخش شناختی این مساله را اگر گاندی متوجه نمیشد نمیگفت که من گشتم ببینم چه نسخهای میتواند هند را نجات دهد و دیدم تنها نسخه، نسخهی سیدالشهداست.
این بخش شناختی است که اقتدار آفرین است و البته این بخش شناختی اگر مباحث مناسکی نباشد شکننده است؛ چون مباحث مناسکی عاطفی است و این بحث عاطفی پیوند دهنده است. اول کسی که عزاداری به این سبک را انجام داد خود رسول الله صلی الله علیه و آله بود که وقتی دید عمویش حمزه کسی را ندارد که برایش عزاداری کنند، عدهای را جمع کرد تا برای او عزاداری کنند.
صبر و صبور بودن هم امر به معروف است. خیلی جالب است برایتان بگویم که چرا عمرسعد شکست خورد و در این معروفی که اسمش صبر است، کمیتش لنگید. به نظر من عامل شکست عمرسعد در کربلا عدم صبر بود و الا او همرزم و همبازی سیدالشهداء است و این همه جنگ و افتخار داشته است؛ اما صبر نداشت و من این را از گفتوگوی خود او با حضرت سیدالشهدا میگویم. وقتی حضرت سیدالشهدا به او میگوید چرا آمدی مقابل من ایستادی؟ میگوید اینها به من وعده حکومت ری دادهاند و حضرت گفت خب من قیامت بیشتر از اینها به تو میدهم و عمر پاسخ داد حسین جان آنها الان میدهند یعنی صبر نداشت و الان نقد میخواست و باعث شد جلوی حضرت بایستد. خیلی از جوانان ما هم همین طور بیصبر هستند و همه چیز را الان میخواهند.
این روایت برای شما رسانهایها است؛ یعنی برای امروز رسانه است و تمام تلاش رسانههای غربی این است که این اتفاق بیفتد. حضرت میفرماید: من تعجب میکنم وقتی یک چیزی گم میکنند دنبالش میگردند ولی خودشان را گم کردهاند و دنبال آن نیستند. فضای مجازی در دنیای امروز تمام تلاشش این است که افراد خودشان را گم کنند و درگیر امور دیگر باشند؛ چرا که من وقتی بیایم برای حسین سینه بزنم با خودم میگویم این حسین چه گفت و متوجه و متنبه میشوم و اگر نوکری خدا و رسول را نکنی، نوکری دیگری را میکنی. مناسک در این صورت اقتدار میآورد.
بحث در این بود که فرهنگ حسینی چطور برای ایران اسلامی اقتدار آورده است. بخش شناختی فرهنگ میتواند برای انسان راهگشا باشد و مسائل را حل کند. مناسک دست پخت روحانیت نیست و از زمان رسول الله صلی الله علیه وآله شروع شده است. امام حسین علیهالسلام که شهید شدند، امام سجادعلیهالسلام ده سال در منا عزاداری میکردند و حضرت امام رضا علیهالسلام ده روز اول محرم را سیاه میپوشید. و بعضیها هم میگویند این همه گریه و دو ماه عزاداری! و من میگویم این گریه، گریه شوق است و این گریه افسرده شدن افراد نیست. من مادر خودم را که دیدم وقتی پسرش شهید شد، دو سه روز اول سرش را میبست، از شدت گریه سرش درد میگرفت؛ ولی شما شب و روز برای سید الشهدا گریه کنی سرت درد نمیگیرد بلکه آرامش پیدا میکنی.
شور، بحثی است که به نوعی اقتدار شما را تضمین میکند و این ریشه در شناخت دارد و بخشی از آن برای اجرا، نیازمند محکم اجرا شدن است. مثلا در بحث صلوات میگویند برای سلامتی امام زمام صلوات بفرستید همه صلوات میفرستند و میگویند آقا یک صلواتی بفرستید که عرش به لرزه در بیاید؛ دو گونه است: صلوات ذکر داریم و صلوات ابراز هویت که این را باید بلند فرستاد.
“مایکل برانت” میگوید انگلیسیها میگویند که اگر میخواهید حکومت کنید اختلاف بیندازید و حکومت کنید و ما در شیعه با اختلاف انداختن نمیتوانیم و ما باید برای حکومت بر شیعه، شیعه را بکشیم؛ البته جسم او را نه، بلکه روح و باورش را بکشیم. برای این کار باید بین مردم و مرجعیت فاصله بیندازیم و مداحان را حاکم کنیم. این کار را از سال 1380 شروع کردند و 22 سال است تا کنون ادامه دادهاند. خدا رحمت کند آیتالله مصباح را که میگفت با کیف پول دلار آمدند اینجا.
یکی از علما میگفت من دو سال خودم را به ضریح حضرت ابوالفضل دخیل بستم و حاجتی داشتم که آن را به من نمیدادند؛ بعد یک عربی را دیدم آمد و جسارتی کرد و رفت و بعد 9 ماه دیگر دیدم با بچهای آمد و بچه را به ضریح حضرت میچسباند. میگفت من شب خواب حضرت را دیدم که آمد و گفت چی شد تعجب کردی. این بنده خدا صاحب فرزند نمیشد آمد و جسارتی کرد و ما به او بچهای عنایت کردیم. این عالم به حضرت گفت قربانت شوم من الان سه سال است اینجا هستم چرا حاجت ما را عنایت نمیکنید؟ حضرت گویا گفتند که حاجت تو را اگر ندهیم هم تو باز اینجا پیش ما میمانی اما این بنده خدا با شما فرق داشت. گاهی اینطوری است و میگوید این ظرفیتش کم است، ملاک این است.
این نکته را نیز بگویم؛ ایران اسلامی اقتدارش را از فرهنگ عاشورا گرفته است در واقع از فرهنگ ناب عاشورا است، نه از بعضی از این هنجارها که چه بسیار از آنها اقتدار که نمیآورد، ذلت هم میآورد. خود این ملاک دیگری است که حضرت میفرماید برای ما «شِین»(مایه بی آبرویی) نباشید بلکه «زِین» (زینت) باشید. ما اقتدارمان را مطمئنا از فرهنگ عاشورا گرفتیم اما هر عمل و هر چیزی هم اقتدارآور نیست؛ چون بسیاری از هنجارها نشأت گرفته از تحریف است. اما مطمئن باشید اقتدار ما ریشه در آن باور دارد؛ لذا این حرف هم حرف من نیست حرف امام است که میگوید دو ساعت زندگی سیدالشهدا چنین انقلابی را ساخته است نه همهی زندگی امام حسین علیهالسلام. جای تاسف دارد که ما اصلا به فرهنگ اهل بیت آشنا نیستیم و شهید مطهری میگوید این فرهنگ 250 ساله یک پازل است.
بعد از این جریان عربستان که اتفاق افتاد، برای نماز که رفتم مسجد شخصی داشت طعنه میزد و میگفت چی شد، دیگر شعار آل سعود از بین رفت؟ گفتم بله رفت و گفتم برادر من! حواستان باشد که ما زمان و مکانمندیم. عراق مگر دشمن ما نبود ولی الان دوست ماست و هرجایی که حق شد اشکالی ندارد رفیق ماست و من گذشته را نادیده میگیرم.
آقای دکتر ولایتی سرکلاس برای ما تعریف میکردند و میگفتند در جریان مکه که در سال 66 پیش آمد امام یک جمله داشت که ما اگر از صدام بگذریم از آل سعود نمیگذریم. آقای ولایتی میگفت یک باررفتم میرفتم که با وزیر امورخارجه مصر مذاکر کنم. داشتم خدمت امام گزارش مذاکره را مفصل یک ساعت توضیح میدادم، تمام که شد امام فرمود حج مردم را چه کار کردید؟ گفت من تعجب کردم و گفتم آقا شما که گفتید ما از آل سعود نمیگذریم. امام گفت حج مردم را که نمیشود تعطیل کنیم، برو و این را حلش کن. بعد از امام هم گفت حضرت آقا هم این را به من گفت که من اگر فلان قدر پول داشتم حج مردم را باز میکردم.
ثبت دیدگاه
تلفن : | کد پستی: | رایانامه: |
051-32008497 | 9154656386 | shora@mailkh.com |
051-32008118 |